گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ملک‌الشعرا بهار

نسیم سحر بر چمن گذر کن

زمن بلبل خسته را خبرکن

بگو آشیان را ز دیده‌ ترکن

ز بیداد گل آه و ناله سرکن

شبی سحرکن -‌ شبی سحرکن

سکوت شب و نوای بلبل

شکرخنده زد به چهرهٔ گل

کنار بستان -‌به یاد مستان -‌بنوش می

یار من گلزار من تویی تو

دلدار من تویی تو

همه‌جا همراه من تویی

دلخواه من تویی تو

روزی آهم گیرد دامنت -‌سوزد با منت

گر شود دلم کوه درد و غم

چاره‌اش به یک جام می کنم

همچو فرهادش از ریشه برکنم

من همان مرغ بی‌بال وپر

شاخ بی‌برگ و بر

دل آزرده‌ام

من همان مرغ بی بال و پر

شاخ بی برگ و بر

دل آزرده‌ام