چه ذلتها کشید این ملت زار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
ترقی اندرین کشور محال است
که در این مملکت قحطالرجال است
خرابیاز جنوب و از شمال است
بر این مخلوق آزادی وبال است
بباید پرده بگرفتن ز اسرار
که گردد شرح بدبختی پدیدار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
اگر پیدا شود در ملک یک فرد
به مانند رضاخان جوانمرد
کنندش دوره فوراً چند ولگرد
به فکر اینکه باید ضایعش کرد
بگویند از سر شه تاج بردار
به فرق خویشتن آن تاج بگذار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
نخستین بار، سازیم آفتابی
علامتهای سرخ انقلابی
که جمهوری بود حرفی حسابی
چو گشتی تو رئیس انتخابی
بباید گفت کاین مرد فداکار
بود خود پادشاهی را سزاوار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
حقیقت بارکالله، چشم بد دور
مبارک باد این جمهوری زور
ازین پس گوشها کر چشمها کور
چنین جمهوری بر ضد جمهور
ندارد یادکس، در هیچ اعصار
نباشد هیچ در قوطی عطار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
چو جمهوری شود آقای دشتی
علمدارش بود شیطان رشتی
تدین آن سفیه کهنه مشتی
نشیند عصرها در توی هشتی
کند کور و کچلها را خبردار
ز حلاج و ز رواس و ز مسمار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
صبا، آن بیشعور بدقیافه
نماید . . . جمهوری کلافه
زند صد لاف در زیر ملافه
که جمهوری شود دارالخلافه
ولیکن بیخبر از لحن بازار
ز علاف و ز بقال و ز نجار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
ز عدل الملک بشنو یک حکایت
که آن بالا بلند بی کفایت
میانجی گشته بین بول و غایط
کندگاهی تدین را حمایت
شود گاهی سلیمان را مددکار
که سازد این دو را با یکدگر یار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
ببین آن کهنه الدنگ قلندر
نموده نوحهٔ جمهوری از بر
عجب جنسی است این! الله اکبر
گهی عرعر نماید چون خر نر
زمانی پاچه گیرد چون سگ هار
ولی غافل زگردنبند و افسار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
از ایران رهنما گشته روانه
برای کارهای محرمانه
گرفته پولهای بینشانه
زده در بصره و بغداد چانه
که جمهوری شود این ملک ادبار
نه من گویم خودش کرده است اقرار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
تقلاها نماید اندرین بین
جلنبر زادهٔ شیخ العراقین
کند فریادها با شور و با شین
که جمهوری بود برگردنم دین
ادا بایست کرد این دین ناچار
بباید جست از دست طدکار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
ضیاء الواعظین آن لوس ریقو
کند از بهر جمهوری هیاهو
چه جمهوری! عجب دارم من از او
مگر او غافل است از قصد یارو
که میخواهد نشیند جای قاجار
همانطوری که کزد آن مرد افشار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
دبیر اعظم، آن رند سیاسی
ز کمپانی نماید حقشناسی
زند تیپا به قانون اساسی
به افسونهای نرم دیپلوماسی
به سردار سپه گو به اصرار
که جمهوری نباشد کار دشوار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
نمایش میدهد این هفته عارف
به همراهی اعضای معارف
شود معلوم با جزئی مصارف
که جمهوری ندارد یک مخالف
مدلل میشود با ضرب و با تار
که مشروطه ندارد یک طرفدار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
نمودم من جراید را اداره
شفق، کوشش، وطن، گلشن، ستاره
قیامت میشود با یک اشاره
دگر معنی ندارد استخاره
همین فردا شود غوغا پدیدار
به زورکنفرانس و نطق و اشعار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
به عالم پیش رفته بالاصاله
تمام کارها با قاله قاله
به زور نطق و شعر و سرمقاله
بباید کرد جمهوری اماله
برین مخلوق بیعقل ولنگار
بدون وحشت از اعیان و تجار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
که مستوفی است شخصی لاابالی
مشیرالدوله مرعوب و خیالی
وثوقالدوله جایش هست خالی
بود فیروز هم در فارس والی
قوامالسلطنه مطرود سرکار
به غیر از ذات اشرف لیس فیالدار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
بود حاجی معین محتاط و معقول
امین الضرب در عدلیه مشغول
علی صراف هم مستغرق پول
فقیه التاجرین هم میخورد گول
اهمیت ندارد صنف بازار
ز خراز و ز رزاز و بنکدار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
تدین گفته مجلس هست با من
نماییم اکثریت را معین
شود این کار پیش از عید روشن
به جمهوری بگیرم رای قطعاً
نه قانون میشود مانع نه افکار
به زور مشت فیصل میدهم کار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
به تعلیم قشون اندر ولایات
مهیا تلگرافات و شکایات
ز جمهوری اشارت و کنایات
ز ظلم شاه و دربارش روایات
مسلسل میرسد با سیم و چاپار
ز بلدان و ز اقطار و ز امصار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
زتبریز و ز قزوین و ز زنجان
زیردستان وکرمانشاه وگیلان
بروجرد و عراق و یزد وکرمان
ز شیراز و صفاهان و خراسان
ز بجنورد و ز کاشان و قم و لار
تقاضاها رسد خروار خروار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
ز ملاها جوی وحشت نداریم
قشون با ماست ما دهشت نداریم
حذر از جنبش ملت نداریم
شب عید است ما فرصت نداریم
سلام عید را بایست این بار
بگیرد حضرت اشرف به دربار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
به تهران نیست یک تن انقلابی
بجز مشروطهخواهان حسابی
که از وحشت نگردند آفتابی
اگرکردند قدری بد لعابی
بیاویزیمشان بر چوبهٔ دار
بنام ارتجاعیون و اشرار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
موافق گشته لندن این سخن را
که فوری خواست سرپرسی لرن را
بود گر شومیاتسکی سوء ظن را
فرستم پیششان استاد فن را
همان مهتر نسیم رند عیار
کریم رشتی آن شیاد طرار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
نباید کرد دیگر هیچ مس مس
بباید رفت فوری توی مجلس
اگر حرفی شنیدیم از مدرس
جوابش گفت باید رطب و یابس
وگر مقصود خود را کرد تکرار
بپیچیمش به دور حلق دستار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
به قدری این سخنها کارگر شد
که سردار سپه عقلش ز سر شد
به جمهوری علاقهمندتر شد
بنای انتشار سیم و زر شد
به مبعوثان و مطبوعات و احرار
ز آقای صبا تا شیخ معمار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
نمایان شد تجمعهای فردی
علم در دست، گرم دوره گردی
علمها سرخ و زرد و لاجوردی
عیان سرخی و پنهان رنگ زردی
به جمهوریت ایران هوادار
ولو گشته میان کوچه بازار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
ازین افکار مالیخولیایی
به مجلس اکثریت شد هوایی
تدین کرد خیلی بیحیایی
به یک دم بین افرادش جدایی
فتاد از یک هجوم نابهنجار
از آن سیلی که خورد آن مرد دیندار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
از آن سیلی ولایت پر صدا شد
دکاکین بسته و غوغا بپا شد
به روز شنبه مجلس کربلا شد
به دولت روی اهل شهر وا شد
که آمد در میان خلق سردار
برای ضرب و شتم و خشم وکشتار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
ز جمهوری به ما یک گام ره بود
خدا داند که این سیلی گنه بود
که این سیلی زدن خدمت به شه بود
تدین خصم سردار سپه بود
رفاقت بد بود با عقرب و مار
خطر دارد چو نادان اوفتد یار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
قشونی خلق را با نیزه راندند
ولی مردم به جای خویش ماندند
رضاخان را به جای خود نشاندند
به جای گل بر او آجر پراندند
نشاید کرد با افکار پیکار
بباید خواست از مخلوق زنهار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
بپا شد در جماعت شور و شرها
شکستازخلقمسکیندستو سرها
رضاخان در قبال این هنرها
شنید از ناظم مجلس تشرها
که این کارت چه بود ای مرد غدار
چرا کردی به مجلس اینچنین کار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
بسی پیر وجوان سر نیزه خوردند
گروهی را سوی نظمیه بردند
چهل تن اندرین هنگامه مردند
برای حفظ قانون جان سپردند
دو صد تن تاکنون هستند بیمار
به ضرب ته تفنگ و زیر آوار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
رضاخان شد از این حرکت پشیمان
به سعدآباد رفت از شهر تهران
از آنجا شد به سوی قم شتابان
حجج بستند با او عهد و پیمان
که باشد بعد از این بر خلق غمخوار
ز جمهوری نگوید هیچ گفتار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
ز قم برگشت و عاقل شد ولی حیف
که گردش باز اغوا ناصر سیف
به مجلس کرد توهین از سر کیف
ولیکن بیخبر بود از کم و کیف
که مجلس نیست با ایشان وفادار
بجز شش هفت تن بیکار و بیعار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
از او بالمره مجلس بدگمان شد
عقاید جملگی از او رمان شد
بسوی رود هن آخر چمان شد
همان چیزی که میدیدم همان شد
کشیده شد میان مملکت جار
که از میدان بدر رفته است سردار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
به مجلس قاصدی از راه آمد
که اکنون تلگراف از شاه آمد
رضاخان عزل بی اکراه آمد
شه از مجلس عقیدتخواه آمد
که قانون اساسی چون شده خوار
دگر کس ملک را باید پرستار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
به تعلیمات مرکز با گزافات
رسید از احمد آقا تلگرافات
که سرباز لرستان و مضافات
نمایند از رضاخان دفع آفات
قشون غرب گردد زور سیار
سوی مرکز پی تنبیه احرار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
امیر لشکر شرق آن یل راد
یک اولتیماتوم از مشهد فرستاد
به مبعوثان دو روزه مهلتی داد
که آمد جیش تا فراشآباد
بباید بر مراد ما شود کار
ولی بر توپ خانی نیست آثار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
وکیلان این تشرها چون شنیدند
ز جای خوبش از وحشت پریدند
به تنبانهای خود از ترس ریدند
نود رای موافق آفریدند
بر این جمعیت مرعوب گه کار
سلیمان بن محسن شد علمدار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
ولیکن چارده مرد مصمم
نترسیدند از توپ دمادم
به آزادی ببسته عهد محکم
اقلیت از ایشان شد فراهم
وطنخواهی از ایشان گشت پادار
رضاخان را زبون کردند ازین کار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری انتقادی و نالیدگی از وضعیت اجتماعی و سیاسی ایران در دوران معاصر است. شاعر با زبانی پر اندوه و ناامیدی، از ذلتها و مصائب ملت صحبت میکند و ناکامیهای کشور در مسیر ترقی را به عدم وجود انسانهای شایسته و کارآمد نسبت میدهد. او به نقد جمهوری که به زور ایجاد شده و در آن عدالت و صداقت وجود ندارد، میپردازد و از نقش شخصیتهایی مانند رضاخان در ایجاد این وضعیت و تناقضات آنها گلایه میکند.
شاعر همچنین به غفلت مردم و مسئولان، و تلاشهای بینتیجه برای تغییر وضعیت اشاره میکند. او با ناامیدی از وضعیت موجود، به وضعیت حاکمیت و نمایندگان آن انتقاد میکند و بیان میدارد که آرمانهای جمهوری واقعی در این فضا محقق نخواهد شد.
این شعر به طور کلی بازتابدهندهای از ناامیدی، واقعیتهای تلخ سیاسی و اجتماعی و نیاز به تغییر در ایران است.
هوش مصنوعی: این ملت با مشکلات و سختیهای فراوانی مواجه شده است و افسوس میخورد که این همه زحمت و رنج برای رسیدن به اهدافشان به دور از دسترس بوده است.
هوش مصنوعی: پیشرفت و ترقی در این کشور غیرممکن است، زیرا در این سرزمین انسانهای کارآمد و شایستهای وجود ندارد.
هوش مصنوعی: خرابی از سمتهای جنوب و شمال به این موجودات لطمه زده است و آزادی برای آنها به جای خوشبختی، دردسر و مشکلاتی به همراه دارد.
هوش مصنوعی: باید از رازها پرده برداشت تا روشن شود که بدبختی چیست و چگونه بروز پیدا میکند.
هوش مصنوعی: متأسفانه از مسیری که باید میرفتم و زحمتهای زیادی که کشیدم، افسوس میخورم.
هوش مصنوعی: اگر در سرزمین ما کسی مانند رضاخان که جوانمرد باشد، پیدا شود...
هوش مصنوعی: گروهی از افراد بیهدف و بیسر و سامان به دور او جمع میشوند و در فکر این هستند که چگونه میتوانند او را نادیده بگیرند یا به او آسیب بزنند.
هوش مصنوعی: بگویند که تاج را از سر شاه بردار و خودت آن تاج را بر سر بگذار.
هوش مصنوعی: متأسفانه راه طولانی و مشقتهای زیاد بیفایده به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: در آغاز، نشانههای انقلابی را به شکل آفتابی میسازیم.
هوش مصنوعی: وقتی تو به عنوان رئیس منتخب انتخاب شدی، صحبت از جمهوری به گونهای جدی و منطقی مطرح میشود.
هوش مصنوعی: باید گفت که این مرد فداکار، لایق و شایسته مقام پادشاهی بود.
هوش مصنوعی: ای کاش که راه طولانی و زحمت زیاد بیفایده نبود.
هوش مصنوعی: این جمله به تحسین و تمجید از جمهوری اشاره دارد و آرزو میکند که از بدیها و چشمخوشکها دور بماند. به نوعی، بیانگر تبریک و شکرگزاری نسبت به وضعیت فعلی آن جمهوری است.
هوش مصنوعی: از این به بعد، گوشها ناشنوا و چشمها نابینا هستند؛ اینگونه است که این حکومت به ضدیت با مردم خود ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: هیچ یاد و خاطرهای در هیچ زمانی وجود ندارد که در قوطی عطاری قرار بگیرد.
هوش مصنوعی: متأسفانه، باید بگویم که فاصلههای طولانی و سختیهای فراوانی را پشت سر گذاشتهام.
هوش مصنوعی: زمانی که جمهوری به وجود آید، در آن آقای دشتی به عنوان علمدار و راهنمای آن خواهد بود و شیطان رشتی هم حامی و همراه او خواهد بود.
هوش مصنوعی: ای آدم نادان و پیر که هنوز در روزهای پایانی زندگیات در دل تاریکیها و خفاها نشستهای، باید بدانی که دین و ایمان واقعی چیزی فراتر از ظواهر و ظاهرنماهایی است که تنها در زمانهای خاصی به یادشان میآوری.
هوش مصنوعی: کور و کچلها در مورد حلاج و چیزهای دیگر آگاه میشوند.
هوش مصنوعی: ای کاش تمام تلاشها و زحمتهایی که کشیدهام هدر نرود و به نتیجه برسد، حتی اگر مسیرش طولانی و سخت باشد.
هوش مصنوعی: بادی که بیفکر و بینظم به نظر میرسد، حالتی آشفته و نامرتب به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شخصی در خفا و به دور از چشم دیگران، از خودش ادعاهای بزرگ و شگفتی میکند، اما در واقعیت هیچ اقدام مثبتی انجام نمیدهد. به نوعی، صحبت از یک انقلاب یا تغییر بزرگ میکند، ولی در عمل هیچ چیزی تغییر نمیکند و فقط در ظاهر موضوعاتی را مطرح میکند.
هوش مصنوعی: اما او از صدای فعالیتهای بازار، از دستفروش و فروشندهی خواربار و نجار، بیخبر است.
هوش مصنوعی: متأسفانه باید گفت که سفر یا تلاش برای رسیدن به هدف، با وجود فاصله زیاد و سختیهای فراوان، نتیجهای ندارد.
هوش مصنوعی: از عدالت پادشاه داستانی را بشنو که دربارهی شخصی ناتوان و بیکفایت است که در مقام و جایگاه بلندی قرار دارد.
هوش مصنوعی: دچار مشکلاتی میان دو وضعیت نامناسب است و گاه برای حفظ دین و ایمان خود تلاش میکند.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات، سلیمان دارای یاری میشود که بتواند دو چیز را به هم نزدیک کند و آنها را دوست یکدیگر سازد.
هوش مصنوعی: ای کاش به خاطر مسافت طولانی و زحمات فراوان افسوس نخورم.
هوش مصنوعی: ببین، آن مرد ناکام و بیخیال که نوحهای درباره جمهوری سر داده است.
هوش مصنوعی: این چیز واقعا عجیبی است! خدا بزرگ است، گاهی مانند یک الاغ نر صدا در میآورد.
هوش مصنوعی: زمانی ممکن است مثل یک سگ دیوانه و بیتاب باشی، اما فراموش نکن که در حقیقت نیاز به کنترل و محدودیت داری.
هوش مصنوعی: متأسفانه راهی که باید طی کرد، بسیار دور و پر از سختی و زحمت است.
هوش مصنوعی: از ایران کسی به عنوان راهنمایی عازم شده است تا به کارهای پنهانی بپردازد.
هوش مصنوعی: در بصره و بغداد، معاملهای انجام شده که در آن پولهایی بدون نشانه و مشخصات، به شکلی نهفته و نامشخص رد و بدل شده است.
هوش مصنوعی: این کشور باید به جمهوری تبدیل شود، نه اینکه من بگویم؛ خود حاکمان به این موضوع اعتراف کردهاند.
هوش مصنوعی: متأسفانه، برای رسیدن به هدفی، باید مسیر طولانی و سختی را طی کرد.
هوش مصنوعی: در این دنیا، تلاشها و کوششهایی صورت میگیرد که نشاندهندهی وجود و زنده بودن یک فرد است که به نوعی به مقام و مقامداران اشاره دارد.
هوش مصنوعی: فریادها با هیجان و شوق بلند میشوند، چرا که عقیدهای که بر دوشم است، جمهوریخواهی است.
هوش مصنوعی: باید در این دین با دقت و احتیاط عمل کرد و بهطور ناگزیر باید از دست افرادی که کارشان خرابکاری است، دوری جست.
هوش مصنوعی: میتوان گفت که افسوس بر زحمتها و تلاشهایی که در راه دور کشیده شده است.
هوش مصنوعی: درخشش سخنرانان آگاه باعث میشود که برخی افراد سطحینگر به خاطر جلب توجه و حمایت مردم، جنجال به پا کنند.
هوش مصنوعی: چقدر عجب است که به جمهوری میبالند! آیا او از نقشه و نیت شخصی که در اینجا حضور دارد، بیخبر است؟
هوش مصنوعی: کسی که میخواهد همانطور بر تخت سلطنت بنشیند که آن مرد افشار نشسته بود و حکومت کرده است.
هوش مصنوعی: متأسفانه، مسافتی که پیموده میشود و زحمتی که کشیده میشود، به هدر میرود.
هوش مصنوعی: دبیر بزرگ و مهم، که فردی مکار و زیرک است، از شرکت (کمپانی) سپاسگزاری میکند.
هوش مصنوعی: به روشهای مؤثر و تأثیرگذار دیپلماتیک به قانون اساسی قدرت میبخشد.
هوش مصنوعی: به فرماندهی ارتش بگو که به شدت تلاش کند تا جمهوری برقرار نشود، زیرا این کار بسیار سختی خواهد بود.
هوش مصنوعی: متأسفانه باید بگویم که از دست دادن فرصتی خوب و تلاشهای زیاد برای رسیدن به هدف، ناراحتکننده است.
هوش مصنوعی: این هفته عارف به کمک دیگر اعضای معارف مطالبی را ارائه میدهد.
هوش مصنوعی: با بررسی جزئیات مشخص میشود که جمهوری در مقابل دیدگاههای مخالف خود، هیچ قدرتی ندارد.
هوش مصنوعی: با تکرار و تلاش و گفتگو میتوان نشان داد که مشروطه، طرفداری ندارد.
هوش مصنوعی: متأسفانه، دوری راه و زحمات فراوانی که کشیده شده است، حسرتانگیز است.
هوش مصنوعی: من نشریات و مطبوعات را مدیریت کردم که نامهایی چون شفق، کوشش، وطن، گلشن و ستاره را دارند.
هوش مصنوعی: با یک اشاره دیگر، روز قیامت خواهد آمد و در آن لحظه، استخاره دیگر معنا و ارزشی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: فردا هیاهویی به وجود خواهد آمد که به وسیله کنفرانسها، سخنرانیها و شعرها نمایان خواهد شد.
هوش مصنوعی: چقدر افسوس که باید مسیری طولانی و دشوار را طی کنیم.
هوش مصنوعی: در دنیای پیشرفته امروزی، همه چیز وابسته به سخن و گفتار است.
هوش مصنوعی: برای تحقق آرزوهای جمهوری لازم است با قدرت و فن بیان، شعر و مقالات تأثیرگذار نوشته شود.
هوش مصنوعی: این شعر درباره افرادی است که بیفکر و تصوری از عواقب کارهای خود دارند و بدون ترس از قدرتها و ثروتمندان به زندگی خود ادامه میدهند. آنها به گونهای زندگی میکنند که انگار هیچ خطری آنها را تهدید نمیکند، و از هوش و عقل خود بهره نمیبرند.
هوش مصنوعی: چه افسوس از مسافت طولانی و زحمات فراوانی که تحمل شد.
هوش مصنوعی: شخصی به نام مستوفی وجود دارد که فردی بیتوجه و شلخته است و تحت تأثیر و جاذبه مشیرالدوله قرار گرفته و به خیال و توهمات دچار شده است.
هوش مصنوعی: وثوقالدوله در بین ما نیست و فیروز نیز در فارس قرار دارد و والی آنجا است.
هوش مصنوعی: قوامالسلطنه از مقام خود برکنار شده و در این خانه فقط ذات اشرف حضور دارد.
هوش مصنوعی: چقدر افسوس که باید مسافت زیادی را طی کرد و زحمت زیادی را تحمل کرد.
هوش مصنوعی: حاجی معین مردی محتاط و با عقل و تدبیر است که در دادگستری مسئولیت کارهای مالی را بر عهده دارد.
هوش مصنوعی: علی صراف در دنیای کسب و کار غرق است و در عین حال، فقیه تجار هم تحت تأثیر فریبهای موجود قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: در بازار ارزش و اهمیت افراد به شغلها و حرفههایشان وابسته نیست.
هوش مصنوعی: آه از مسیری که دور است و زحمتی که بسیار به همراه دارد.
هوش مصنوعی: در اینجا عبارتی به کار رفته که به نوعی به نمایندگی و اکثریت در یک جمع اشاره دارد. به بیان ساده، گفته میشود که در جلسهای، شور و مشورت برای تعیین نظر اکثریت مهم است و باید به آن توجه شود.
هوش مصنوعی: قبل از عید، کارها به خوبی انجام میشود و من قطعاً رأی خود را به جمهوری میدهم.
هوش مصنوعی: نه قانونها مانع من میشوند و نه افکار دیگران میتوانند مرا تحت فشار قرار دهند. من خودم تصمیمگیرندهام و کارهایم را به روش خود انجام میدهم.
هوش مصنوعی: حیف است که برای رسیدن به مقصود، مسیر طولانی و سختی را باید طی کنیم.
هوش مصنوعی: در استانها، نیروهای نظامی برای آموزش و آمادهسازی ارتباطات و گزارشها سازماندهی شدهاند.
هوش مصنوعی: این عبارت به بیان نشانهها و رمزهایی از یک نظام سیاسی اشاره دارد و از ظلم و ستمی که بر مردم روا میشود، سخن میگوید. به طور کلی، موضوع به نقد و بررسی مشکلات ناشی از قدرت حاکم و درباریان میپردازد.
هوش مصنوعی: خبرها به طور پیوسته و مرتب از شهرها و مناطق مختلف به دست میرسد.
هوش مصنوعی: این عبارت نشاندهندهی حسرت و افسوس بر دشواریها و فاصلههای طولانی است که باید طی شوند. در واقع، شخصی از چالشها و زحمتهایی که برای رسیدن به هدفش متحمل شده، ناراحت است و از زمان و انرژی که صرف کرده ابراز تاسف میکند.
هوش مصنوعی: از تبریز و قزوین و زنجان، به همراه زیر دستان، از کرمانشاه و گیلان نیز سخن به میان میآید.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف چنین مکانهایی میپردازد: بروجرد، عراق، یزد و کرمان که همه به شیراز، اصفهان و خراسان مرتبط هستند. به نوعی اشاره به زیباییها و شهرهای مهم ایران دارد که در کنار یکدیگر قرار دارند و هر کدام ویژگیها و جذابیتهای خاص خود را دارند.
هوش مصنوعی: از مناطق مختلفی مانند بجنورد، کاشان، قم و لار درخواستها به طور فراوانی دریافت میشود.
هوش مصنوعی: ای کاش از مسیری که باید طی کنیم، و زحمتی که به دوش میکشیم، کاسته شود.
هوش مصنوعی: ما از ملاها ترسی نداریم، چرا که سپاهیان ما به همراه ما هستند و از چیزی نمیترسیم.
هوش مصنوعی: ما از تحرک و فعالیت مردم نمیترسیم، چون در شب عید هستیم و فرصتی برای معطلی نداریم.
هوش مصنوعی: این بار باید جشن عید به حضور شخصیت برجستهای در دربار ارائه شود.
هوش مصنوعی: متأسفانه برای رسیدن به هدفی بزرگ، باید دوری و زحمت زیادی را تحمل کرد.
هوش مصنوعی: در تهران هیچ کس به جز کسانی که به مشروطه اعتقاد دارند، انقلابی به حساب نمیآید.
هوش مصنوعی: اگر کسی از ترس آفتاب را نبیند یا از آن فرار کند، این به دلیل کمی تیره و بد بودن حال اوست.
هوش مصنوعی: بیایید آنها را به دار آویزان کنیم و آنها را به نام مرتجعان و شرارتپیشگان معرفی کنیم.
هوش مصنوعی: حیف است برای مسیری طولانی و سختیهای زیاد.
هوش مصنوعی: لندن این نظر را تأیید کرده که نیاز فوری به سرپرسی لرن دارد.
هوش مصنوعی: اگر من سوءظن را به آنها بفرستم، استاد فن را میفرستم.
هوش مصنوعی: نسیم رندی باهوش و با مهارت که از شخصیتهای باکرامت و فریباست، همچون یک شیاد ماهر و زبردست، در حال گردش است.
هوش مصنوعی: ای کاش که راه دور و زحمتی که کشیدیم بیهوده نبود.
هوش مصنوعی: نباید دیگر هیچ کاری کردی، باید سریعاً به مجلس بروی.
هوش مصنوعی: اگر حرفی از مدرس شنیدیم، باید به آن پاسخ بدهیم، چه درست و منطقی باشد و چه نادرست و غیرمنطقی.
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد هدفش را مکرراً تکرار کند، ما او را در دور حلقه دستار میپیچیم.
هوش مصنوعی: متاسفم که باید بگویم که همه زحمات و تلاشهای فراوانی که در این مسیر کشیده شده، به هدر رفته است.
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که سخنان و صحبتها به اندازهای تأثیرگذار بودند که سردار سپه دچار گیجی و سردرگمی شد.
هوش مصنوعی: به جمهوری بیشتر علاقهمند شد و اقدام به پخش و توزیع داراییهای خود کرد.
هوش مصنوعی: این شعر به افرادی اشاره دارد که در زمینههای مختلف مانند نویسندگی، روزنامهنگاری و معماری فعالیت دارند. به نوعی، به تلاشها و زحمات این افراد در عرصههای فرهنگی و اجتماعی اشاره شده است.
هوش مصنوعی: آه که چه حسرتی دارد مسیر طولانی و دشواری که باید طی کرد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که مجموعهای از افراد با دانش و علم در حال جمع شدن و فعالیت هستند، و مشغول به کار و تجارت به شیوهای پرشور و فعال میباشند.
هوش مصنوعی: علمها با رنگهای مختلفی مانند سرخ، زرد و لاجوردی نمایان هستند. رنگ سرخ به وضوح دیده میشود، در حالی که رنگ زرد پنهان است.
هوش مصنوعی: در حمایت از جمهوری ایران، حتی اگر در میان مردم و بازارها گم شده باشد.
هوش مصنوعی: آه، افسوس از سفرهای طولانی و سختیهای بسیار.
هوش مصنوعی: از این افکار نگرانکننده و غمانگیز، فضا و جو شورای اکثریت تغییر کرد.
هوش مصنوعی: شخصی به ظاهری دارای دین و مذهب نشان میدهد، اما در واقعیت رفتارهای بیحیایی از خود بروز میدهد و باعث میشود بین مردم فاصله و جدایی ایجاد کند.
هوش مصنوعی: از یک حمله ناگهانی، آن مرد دیندار به شدت آسیب دید و به زمین افتاد.
هوش مصنوعی: به چه اندازه ناراحتکننده است که باید مسافتی طولانی را با زحمت زیاد طی کنیم.
هوش مصنوعی: به دنبال آن اتفاق مهم در حوزه حکومت، فروشگاهها بسته و هیاهو و شلوغی زیادی به وجود آمد.
هوش مصنوعی: در روز شنبه، مجلس عزاداری کربلا برپا شد و چهرهی اهل شهر به شوق و شادی تغییر کرد.
هوش مصنوعی: کسی به جمع مردم وارد شد که فرماندهای برای زدن و خشمگین شدن و کشتن بود.
هوش مصنوعی: متاسفم که برای رسیدن به هدفی دور، باید زحمات زیادی را متحمل شوم.
هوش مصنوعی: از جمهوری فقط یک گام فاصله داریم و خدا میداند که این وضعیت به خاطر خطاها و گناهان ماست.
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که این ضربهای که به او زده شده، در واقع خدمت به شاه است و طرف مقابل، یعنی دشمن، در جایگاه سردار سپاه، خود را به نمایش گذاشته است.
هوش مصنوعی: دوستی با دشمنان و موجودات خطرناک عاقلانه نیست، زیرا اگر کسی بیخبر و بیفکر به این دوستی ادامه دهد، ممکن است دچار دردسر و خطر شود.
هوش مصنوعی: متأسفانه، سفر کردن به دور با وجود سختیها و مشکلات فراوان میتواند حسرتآور باشد.
هوش مصنوعی: مردم را با نیرویی همچون نیزه به جلو فشار دادند، اما آنها همچنان در جایگاه خود باقی ماندند و تغییر نکردند.
هوش مصنوعی: رضاخان را سر جایش نشاندند و به جای گل، آجر به او دادند.
هوش مصنوعی: بهتر است با افکار خود به جنگ نپردازید و از خالق بخواهید که شما را در برابر این افکار محافظت کند.
هوش مصنوعی: اندوه آور است که در این سفر طولانی و سخت، با چالشها و دشواریهای زیادی مواجه شدهایم.
هوش مصنوعی: در جمع مردم، غوغایی به پا شد و مشکلات و دردسرها بر سر و دست افراد بینوا افتاد.
هوش مصنوعی: رضاخان از ناظم مجلس درباره این هنرها نهیب و تذکرهایی شنید.
هوش مصنوعی: ای مرد خیانتکار، چه کاری کردی که اینطور در مجلس همه را به حیرت انداختی؟
هوش مصنوعی: چه تأسفبار است برای مسیری طولانی و زحمتی که کشیدهام.
هوش مصنوعی: بسیاری از پیرمردان و جوانان در درگیریها آسیب دیدند و عدهای را به سمت محل انتظامی بردند.
هوش مصنوعی: چهل نفر در این وضعیت خطرناک جان خود را فدای حفظ قانون کردند و برای آن جان خود را از دست دادند.
هوش مصنوعی: دو صد نفر تا کنون به خاطر تیراندازی و زیر آوار گرفتار شدهاند و در حالت بیمار و آسیبدیده به سر میبرند.
هوش مصنوعی: ای کاش که سفر سخت و طولانی اینقدر دشوار نبود.
هوش مصنوعی: رضا خان به خاطر این اقدام، پشیمان شد و به سعدآباد رفت و از تهران دور شد.
هوش مصنوعی: از آنجا به سمت قم با شتاب حرکت کردند و معصومین با او پیمان و عهدی بستند.
هوش مصنوعی: بعد از این کسی در میان مردم نخواهد بود که نگران حال آنها باشد و درباره جمهوری چیزی نگوید.
هوش مصنوعی: متأسفانه باید بگویم که این سفر طولانی و همراه با زحمت، بسیار سخت و دردناک است.
هوش مصنوعی: او از قم برگشت و به عقل و درک رسید، اما افسوس که دوباره تحت تأثیر وسوسههای ناصر سیف قرار گرفت.
هوش مصنوعی: با شادی و خوشحالی به جمع توهین کرد، اما بیخبر از عواقب و واقعیتهای آن بود.
هوش مصنوعی: مجلس و جمعیتی که با آنها هستیم، تنها دارای چند نفر وفادار است و بقیه بیکار و بیتوجه هستند.
هوش مصنوعی: ای کاش این راه دور و سختیهایی که متحمل میشوم، وجود نداشت.
هوش مصنوعی: پس از آنکه او در مجلس حضور یافت، تمام حاضران دچار سوءظن شدند و همه نظرها نسبت به او تغییر کرد.
هوش مصنوعی: به سمت رودخانه، حالا همه چیز به همان شکلی که میدیدم، تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: خبر به مردم آمد که سردار از میدان جنگ گریخته است.
هوش مصنوعی: متاسفانه باید بگویم که مسافت طولانی و زحمت زیاد، موجب حسرت و تاسف است.
هوش مصنوعی: یک قاصد به مجلس آمد و خبر داد که پیام تلگرافی از جانب شاه فرستاده شده است.
هوش مصنوعی: رضاخان بدون هیچ مقاومتی از مقام خود برکنار شد و در مجلس افرادی که خواهان عقاید خاصی بودند، حضور یافت.
هوش مصنوعی: وقتی که قانون اساسی معتبر و محترم نیست، دیگر کسی باید از ملک و سرزمین نگهداری کند.
هوش مصنوعی: متأسفانه، از دست دادن فرصت و تلاشهای زیاد در مسیر، احساس ناراحتی و تاسف به همراه دارد.
هوش مصنوعی: با آموزشهای مرکز، پیامهای زیادی از احمد آقا به دست آمد.
هوش مصنوعی: سربازان لرستان و مناطق اطراف در تلاش بودند تا مشکلات و خطرات ناشی از رضاخان را برطرف کنند.
هوش مصنوعی: نیروهای غرب به سمت مرکز میروند تا آزادیخواهان را تنبیه کنند.
هوش مصنوعی: متأسفانه سفر طولانی و دشواری را باید در پیش رو داشته باشیم.
هوش مصنوعی: فرمانده نیروهای شرق، آن جنگجوی دلاور، یک پیام نهایی از مشهد ارسال کرد.
هوش مصنوعی: به فرستادگان پیام، دو روز مهلت دادند که به مقصد خود برسند و در این مدت کارهای خود را انجام دهند.
هوش مصنوعی: باید کاری انجام شود که به خواستهام برسیم، اما نشانهای از موفقیت در این زمینه وجود ندارد.
هوش مصنوعی: چقدر افسوس که به خاطر فاصله زیاد و سختیهای فراوان، این تلاش ها به نتیجه نرسید.
هوش مصنوعی: وکلای این تهدیدها وقتی خبر خوب او را شنیدند، از ترس جا به جا شدند و وحشت کردند.
هوش مصنوعی: افراد به خاطر ترس و فشار، در تصمیمگیریها و رأیگیریها به طوری عمل کردند که به تصویب تعداد زیادی رأی مثبت رسیدند.
هوش مصنوعی: این جمعیت تحت تأثیر و ترس، شاهد قدرت و مدیریت سلیمان بن محسن بودند، که در این شرایط، علمدار به نمایندگی از او عمل میکرد.
هوش مصنوعی: حسرت میخورم بر راه دور و سختیهای فراوان.
هوش مصنوعی: اما چهارده مرد با اراده، از صدای مهیب توپها یا انفجارها ترسی به دل راه ندادند.
هوش مصنوعی: اقلیت با عزم و اراده قوی به آزادی دست یافته و به توافقی محکم رسیدهاند.
هوش مصنوعی: حمایت از وطندوستی باعث شد تا نیروهای متخاصم رضاخان را به خواری وادار کنند.
هوش مصنوعی: متأسفانه، مسیر طولانی و زحمتی که کشیدیم، هدر رفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه ذلتها کشید این ملت زار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
همین شعر » بیت ۱
چه ذلتها کشید این ملت زار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.