گنجور

 
ملک‌الشعرا بهار

در عهد شهنشه خردمند

کز لطف علاج ملک جم کرد

شاهنشه پهلوی کزین ملک

معدوم طریقهٔ ستم کرد.

آن شاه که احترام نامش

ما را به زمانه محترم کرد

زان‌ لحظه که تکیه زد بر اورنگ

شورش بجهید وفتنه رم کرد

آباد به کشوری کش ایزد

چونین سر و سروری کرم کرد

شهری که ز بضعهٔ پیمبر(‌ص‌)

صد فخر به روضهٔ ارم کرد

می‌خواست مریضخانه و ایزد

این منقصتش ز مهر کم کرد

ب‌ن فاطمه فاطمی محمد

کایزد به فضیلتش علم کرد

آسایش و احتیاج قم را

این نقشهٔ خیر مرتسم کرد

مار ستانی ز راه خیرات

آن دانشمند محتشم کرد

شایسته مریضخانه‌ای ساخت

باغی به مریضخانه ضم کرد

پس کلک «‌بهار» سال آن را

«‌خیرات محمدی‌» رقم کرد