نم باران ز بستان گرد رفته است
طبیعت را گلی از گل شکفته است
نسیم آزاد میآید به بستان
چرا پس مرغکان را دل گرفته است
عجب شوری بپاکردست بلبل
ندانم عشق در گوشش چه گفته است
به ما جز عشق و آزادی مده پند
که عاشق حرفمردم کم شنفته است
بهارا بیش ازبن درگوش ملت
مزن گلبانگ آزادی که خفته است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
زهی بدری که او در خاک خفته است
زمین تا آسمان نورش گرفته است
چه میگوئی که هرگز کس نگفته است
در اسرار این معنی که سفته است؟
هنوزش تیغ فتح اندر نهفته است
هنوزش یک گل از صد ناشگفته است
در او راز دل گلها شکفته است
که تا اکنون کسی دیگر نگفته است
دل دانا که در عقل سفت ه است
ز یک دم صد هزار امید گفت هاست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.