دلم از عشق آن بت نوشاد
چند باید شکسته و ناشاد
چند باید ستم براین دل و جور
که دل است این، نه آهن و پولاد
آمد آن تیره روز و نامش عشق
خرمن صبر من به داد به باد
وای ازین عشق و داد ازو که مرا
کس ازین عشق مینگیرد داد
عشق دردی است کاندرین گیتی
داروی او حکیم نفرستاد
هر بنائی ز بیخ و بن برکند
می ندانم که این بنا که نهاد
چشمم از درد عشق در زاری
دلم از شور عشق در فریاد
گشته این یک چو آذر برزین
گشته آن یک چو دجلهٔ بغداد
هرکه را عشق زد به دامن دست
بایدش دین و دل ز دست بداد
راست چون من که هم ز روز نخست
دین و دل دادم آنچه بادا باد
گر غمی گشت دل چه غم که شود
از مدیح ولی یزدان شاد
شیر یزدان علی که پیغمبر
درکف او لوای ایمان داد
آن کش اندر غدیر خم یزدان
داد دیهیم دین و خاتم داد
آن که از کندن در خیبر
کرد دین نبی قوی بنیاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد و رنج ناشی از عشق صحبت میکند و میگوید که دلش از گناهانی که عشق به او تحمیل کرده، شکسته و ناراحت است. او میگوید که این عشق او را به حالتی بسیار سخت و جانکاه رسانده و کسی هم نیست که به او کمک کند. عشق را به عنوان درد و بیماری توصیف میکند که هیچ درمانی ندارد و توضیح میدهد که در اثر این عشق، دین و دل خود را از دست داده است. او در نهایت به الگوهایی از باور و ایمان اشاره میکند، از جمله شخصیتهای بزرگ مذهبی که در تاریخ دین اسلام مهم بودهاند. این شعر نشاندهنده تناقضات عشق و رنجهای آن است و به نوعی نالهای از دل شکسته شاعر به شمار میرود.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر عشق آن معشوق زیبا چقدر باید درد و رنج ببیند و غمگین باشد؟
هوش مصنوعی: چند بار باید دلم را آزار بدهند و چقدر باید بیرحمی ببینم، زیرا دل من این است و نه از جنس آهن و فولاد.
هوش مصنوعی: در اینجا به توصیف حالتی پرداخته میشود که عشق به عنوان یکی از عوامل درد و سختی، باعث از بین رفتن صبر و تحمل شخص میشود. در واقع، عشق موجب میشود که تمامی آرامش و صبر شخص به باد رود و او به یک وضعیت تیره و ناامیدکننده دچار گردد.
هوش مصنوعی: Ah, این درد عشق چقدر آزاردهنده است و افسوس که هیچکس در این زمینه به من کمک نمیکند.
هوش مصنوعی: عشق هیجانی است که در این دنیا هیچ دارویی برای درمان آن وجود ندارد و هیچ پزشکی قادر به درمان آن نیست.
هوش مصنوعی: هر سازهای که از ریشه و پایهاش ویران شود، نمیدانم که چه کسی یا چه چیزی این بنا را ساخته است.
هوش مصنوعی: چشمانم از شدت درد عشق اشک میبارد و دلم از شوق و هیجان عشق در حال ناله و فریاد است.
هوش مصنوعی: این شخص به شدت دچار تغییر و تحول شده است، به طوری که حال و هوای او مانند آتش افراشته و سوزان است، در حالی که در مقابل، آن شخص دیگر شبیه به آب زلال و آرام دجله بغداد است.
هوش مصنوعی: هرکسی که عشق او را گرفتار کند، باید دین و دلش را به دست عشق بسپارد و از آنها چشم بپوشد.
هوش مصنوعی: من به راستگویی خود افتخار میکنم و از ابتدای زندگیام به دین و احساساتم وفادار ماندهام و حالا هر چه که قرار است پیش بیاید، قبول دارم.
هوش مصنوعی: اگر دل غمگین شد، چه اهمیتی دارد؟ چون از ستایش خداوند، دل شاد میشود.
هوش مصنوعی: علی، که همچون شیر الهی است، در دستان پیامبر نشانهای از ایمان را در اختیار دارد.
هوش مصنوعی: در آن مکان، خداوند تاج دین را به او اعطا کرد و نشانهای از رهبری و هدایت را به او بخشید.
هوش مصنوعی: آن کسی که با شکستن در خیبر، دین پیامبر را به طور محکم و استوار پایهگذاری کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاد زی با سیاهچشمان، شاد
که جهان نیست جز فسانه و باد
ز آمده شادمان بباید بود
وز گذشته نکرد باید یاد
من و آن جعدموی غالیهبوی
[...]
هر که بود از یمین دولت شاد
دل بمهر جمال ملت داد
هر که او حق نعمتش بشناخت
میر مارا نوید خدمت داد
طاعت آن ملک بجا آورد
[...]
پادشاهی برفت پاک سرشت
پادشاهی نشست حورنژاد
از برفته همه جهان غمگین
وز نشسته همه جهان دلشاد
گر چراغی ز پیشِ ما برداشت
[...]
آن شنیدی که حیدر کرار
کافران کشت و قلعه ها بگشاد
تا نداد او دو قرص نان جوین
هفده آیت خداش نفرستاد
روزگاریست سخت بی فریاد
کس گرفتار روزگار مباد
شیر بینم شده متابع رنگ
باز بینم شده مسخر خاد
نه به جز سوسن ایچ آزادست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.