گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ملک‌الشعرا بهار

تن زنده والا به ورزندگی است

که ورزندگی مایهٔ زندگی است

به ورزش گرای و سرافراز باش

که فرجام سستی سرافکندگی است

به سختی دهد مرد آزاده تن

که پایان تن‌پروری بندگی است

دلی بایدت روشن و تن‌درست

اگر جانْت جویای فرخندگی است

کسی کاو توانا شد و تندرست

خرد را به مغزش فروزندگی است

هنر جوی تا کام یابی و ناز

که جویندگی راه یابندگی است

ز ورزش میاسای و کوشنده باش

که بنیاد گیتی به کوشندگی است

درخشیدنِ این بلند آفتاب

ز بسیار کوشی و گردندگی است

نیاکانْت را ورزش آن مایه داد

که شهنامه زایشان به تابندگی است

تو نیز از نیاکان بیاموز کار

اگر در سرت شور سرزندگی است