تن زنده والا به ورزندگی است
که ورزندگی مایهٔ زندگی است
به ورزش گرای و سرافراز باش
که فرجام سستی سرافکندگی است
به سختی دهد مرد آزاده تن
که پایان تنپروری بندگی است
دلی بایدت روشن و تندرست
اگر جانْت جویای فرخندگی است
کسی کاو توانا شد و تندرست
خرد را به مغزش فروزندگی است
هنر جوی تا کام یابی و ناز
که جویندگی راه یابندگی است
ز ورزش میاسای و کوشنده باش
که بنیاد گیتی به کوشندگی است
درخشیدنِ این بلند آفتاب
ز بسیار کوشی و گردندگی است
نیاکانْت را ورزش آن مایه داد
که شهنامه زایشان به تابندگی است
تو نیز از نیاکان بیاموز کار
اگر در سرت شور سرزندگی است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
که شرط تو در بندگی بندگی است
دگر هر چه گویی پراکندگی است
ترا کار، شاهی، مرا بندگی است
درین راه رسمم سرافکندگی است
چه رایت؟ کزان شاه را بندگی است!
چه آیت؟ کز آن مرده را زندگی است!
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.