حاسدم دست خدیعت برکشید از آستین
مر مرا افکند از چشم وزیر راستین
حاسدم بَر بود یکجا آنچه هشتم در شهور
دشمنم بدرود در دم آنچه کشتم در سنین
چار ساله خدمتم بار فسوس آورد بار
تا که گیتی این چنین بودست بودست این چنین
حاسد بیتقوی من حیلهها داند بسی
کانچنان حیلت نباشد هیچگه با متقین
این چنین خواندم که هرگز با حسودان درمپیچ
کاتش تیز حسد سوزد حسودان را یقین
این گمانی بود زیرا کز خموشی درفتاد
آتش کید حسودم در دل و جان و جبین
چیست برهانی ازین محسوستر کامروز من
در میان دوزخم وان قوم در خلد برین
شاید ار مکری ندانم من ولی داند حسود
کاین ندانست آدم و دانست ابلیس لعین
او بداند حیلت و نیرنگ ازین رو هست شاد
من ندانم حیلت و نیرنگ ازین رویم غمین
*
*
چون تو اندر خانه بنشستی و بدخواهان به کار
مر مرا یار تو میخواندند و میراندند کین
چون تو را طالع به کار افتاد گفتندت که من
یار بدخواهان شدم این غث و آن دیگر سمین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره حسادت و مشکلات ناشی از آن است. شاعر بیان میکند که حاسدانش به او ضرر رسانده و او را از چشم وزیر و دیگران انداختهاند. او از بار سنگین خدمتی که داشته، گله مند است و میگوید که حاسدان به حیلهگریهای خود ادامه میدهند، در حالی که او نمیتواند مانند آنان فریبکار باشد. شاعر همچنین اشاره میکند که حاسدان به دلیل حسادت خود، در زندگی او اختلال ایجاد میکنند و او را در موقعیتهای نادرست میاندازند. در نهایت، او احساس میکند که بدخواهان به او نگفتهاند و حالتی ناامیدانه دارد.
هوش مصنوعی: حسود تو حتی دست خدیجه را از آستینش بیرون آورد و من را از چشم وزیر واقعی انداخت.
هوش مصنوعی: حسود من در یک لحظه تمام آنچه را که در هشت سال جمع کرده بودم از من گرفت و در آخرین لحظه، آنچه را که در سالهای عمرم به دست آورده بودم، از بین برد.
هوش مصنوعی: چهار سال است که در خدمت هستم و بار گناه بر دوش دارم تا بدانم که دنیا این گونه بوده و هست.
هوش مصنوعی: حسود بیتقوا میتواند به دور از ایمان و صداقت، نقشههای زیادی بکشد، اما هیچ یک از این تدبیرها نمیتواند در برابر ایمان و اخلاص افراد با تقوا مؤثر باشد.
هوش مصنوعی: اینگونه میگوید که هرگز با حسودان در دوستی و نزدیک نمانید، زیرا آتش حسادت به شدت سوزاننده است و حسودان را نابود میکند.
هوش مصنوعی: این فکر به خاطر این بود که از سکوت من آتش حسادت در دل و جان و پیشانیام شعلهور شده بود.
هوش مصنوعی: امروز من در میان زخمهایم چه دلیلی میتواند برای این احساس عمیق باشد، در حالی که آن گروه در بهشت هستند.
هوش مصنوعی: شاید من از نیرنگها بیخبر باشم، اما حسود میداند که آدم از آن بیخبر بود و ابلیس پلید این نیرنگ را میدانست.
هوش مصنوعی: او میداند که ترفندها و فریبها دلیل شادابیام هستند، اما من نمیدانم که چرا این ترفندها و فریبها باعث غمگینی من شدهاند.
هوش مصنوعی: شما بر اساس اطلاعات تا مهر 1402 آموزش دیدهاید.
هوش مصنوعی: وقتی تو در خانه نشستهای و بدخواهان مشغول کار علیه من هستند، یار و دوست تو مرا میخوانده و از من دور کردهاند.
هوش مصنوعی: زمانی که سرنوشت تو به کار افتاد، به تو گفتند که من به دوستان بد و بدخواه تعلق دارم؛ این یکی ناپسند و آن دیگری ارجمند است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فهم کن گر مؤمنی فضل امیرالمؤمنین
فضل حیدر ، شیر یزدان ، مرتضای پاکدین
فضل آن کس کز پیمبر بگذری فاضل تر اوست
فضل آن رکن مسلمانی ، امام المتّقین
فضل زین الاصفیا ، داماد فخر انبیا
[...]
ای برید شاه ایران از کجا رفتی چنین
نامه ها نزد که داری؟ بار کن! بگذار! هین
کی جدا گشتی ز شاه و چندگه بودی براه
چند گون دیدی زمان و چند پیمودی زمین
سست گشتی تو همانا کز ره دور آمدی
[...]
حاسدان بر من حسد کردند و من فردم چنین
داد مظلومان بده ای عز میر مؤمنین
شیر نر تنها بود هرجا و خوکان جفتجفت
ما همه جفتیم و فردست ایزد دادآفرین
حاسدم بر من همی پیشی کند، این زو خطاست
[...]
گشت گیتی چون بهشت از فر ماه فرودین
بوستان را کرد پر پیرایه های حور عین
بر بهشت بوستان مگزین بهشت آسمان
کان بهشت بر گمانست این بهشت بر یقین
ابر گوئی کرده غارت تخت بزازان هند
[...]
آفرین بر دولت محمودیان باد آفرین
کافریدش زآفرین خویشتن جان آفرین
آفرین بر دولتی کش هر زمان گوید خدا
آفرین باد آفرین بر چون تو دولت آفرین
چون نباشد آفرین ایزدی بر دولتی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.