تَمُرتاشا ز بیمهریت زارم
زچونتودوستازخودشرمسارم
فرامش کردهای جاناکه عمریست
تو را از جان و از دل دوستارم
حضور شه ز یاران غافلت کرد
خصوص از من که یاری پایدارم
اگر تو دوستی رحمت به دشمن
وگر خود دشمنی، منت گذارم
گذشته زین تغافلها، شنیدم
که باری هشته ای برروی بارم
عتاب خسروانی خاطرم را
غمیندارد، توغمگینتر مدارم
منآنمرغم کهسیمرغمفکندست
به خاک افتادهٔ آن شهسوارم
چو از سیمرغ سیلیخورده باشم
رسد بر جمله مرغان افتخارم
چو بلبل در مدیح شاه آفاق
سخنها رفت افزون از شمارم
به تمجیدش بسی نامه نوشته
به توصیفش بسی تصنیف دارم
ز بیم گربگان سفرهٔ شاه
ولی نتوانم آوازی برآرم
به دفع دشمنان پرالتهابم
بهوصف دوستان بیاختیارم
به تحصیل عطایا بینیازم
به تقبیل رزایا بردبارم
به ترویج محامد اوستادم
به تذلیل اعادی کهنه کارم
به کار مملکت نیکو خبیرم
به گاه مشورت نیکو مشارم
زبانمپاکو چشمو دستودلپاک
بود مرهون خیر، این هر چهارم
به حفظالغیب یاران عندلیبم
بهقصدجان خصمان گَرزهمارم
به روز نطق، بحری موج خیزم
به وقت جود، ابری ژانه بارم
به گاه نثر، دانشور دبیرم
به گاه نظم، جولانگر سوارم
در انشاء مقالات عمومی
گل صد برگ بر دفتر نگارم
برنده تیغهای بیقبضه و جلد
فتاده زبرپای روزگارم
گرم برگیرد از خاک زمین شاه
به دست شاه تیغی آبدارم
چو آهیخیده تیغ کارزاری
میان در بستهٔ هرکارزارم
ز شه چیزی نخواهم جزتوجه
کزین یک بخش، پرگردد کنارم
ز مهر شه علو گیرد خیالم
ز لطف شه کلان گردد قمارم
به وصفش بوستانها بر طرازم
به نامش داستانها برشمارم
ندیدمخیری از شاهان قاجار
مگر جبران نماید شهریارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از احساسات عاطفی شاعر نسبت به دوست و شاه سخن میگوید. شاعر از بیمهری و غفلت دوستش گلهمند است و بیان میکند که او همیشه به او عشق ورزیده و از دل او را دوست داشته است. او خود را در مقامی پایینتر از آن دوست میبیند و به یادآوری وفاداریاش به او میپردازد. همچنین، شاعر به مقام و عظمت شاه نیز اشاره کرده و از تلاشهای خود برای خدمت به مملکت و حفظ حرمت دوستان و دفع دشمنان سخن میگوید. در نهایت، او امیدوار است که توجه شاه جبران علاقه و تلاشهایش باشد و از وضعیت کنونی خود نارضایتی دارد.
هوش مصنوعی: از بیمهریات دلشکستهام و از اینکه به تو فکر میکنم خجالت میکشم.
هوش مصنوعی: عزیزم، فراموش کردهای که سالهاست من تو را از دل و جان دوست دارم.
هوش مصنوعی: حضور پادشاه موجب غفلت یاران شد، بهویژه من که دوستی ثابت و پایدار برای او بودم.
هوش مصنوعی: اگر تو با دوستان مهربانی و به دشمنان رحم میکنی، حتی اگر خودت دشمنی داشته باشی، من این مورد را برایت مهم میشمارم.
هوش مصنوعی: گذشته از این بیتوجهیها، شنیدم که باری بر دوشم قرار دارد.
هوش مصنوعی: غضب و خشم پادشاهان خاطر مرا ناراحت میکند، تو هم مرا بیشتر غمگین نکن.
هوش مصنوعی: من مانند پرندهای هستم که سیمرغ او را به زمین پرتاب کرده است و اکنون به حالت افتاده و ناتوان مانند آن جنگجوی بزرگ هستم.
هوش مصنوعی: وقتی که از سیمرغ آسیب دیدهام، این ماجرا باعث میشود که برای تمام پرندگان دیگر، افتخار من محسوب شود.
هوش مصنوعی: مانند بلبل که در ستایش پادشاه جهان آواز میخواند، من نیز سخنانی دارم که بیش از شمارش است.
هوش مصنوعی: من درباره او نامههای زیادی نوشتهام و درباره ویژگیهایش تصنیفهای فراوانی دارم.
هوش مصنوعی: به خاطر ترس از درندگان، نمیتوانم صدایی از خود بیرون بیاورم، حتی اگر در کنار سفرهی شاه باشم.
هوش مصنوعی: من برای دفع دشمنان پرخاشگر تلاش میکنم، در حالی که نمیتوانم از توصیف دوستانم که بهگونهای بیاختیار هستند، غافل شوم.
هوش مصنوعی: من نیاز به دریافت نعمتها و بخششها ندارم و در برابر مشکلات و ناملایمات صبور و استقامت دارم.
هوش مصنوعی: من در ترویج داستانها و صفات نیک استاد خود کوشیدهام و در عین حال دشمان قدیمیام را تحقیر کردهام.
هوش مصنوعی: من در کارهای کشور آگاهی و تجربه دارم و در زمان مشورت به خوبی همکاری میکنم.
هوش مصنوعی: من زبانم پاک و چشم و دست و دلم نیز پاک است، و این پاکیها همه به خاطر خوبیها و نیکیهایی است که نصیبم شده است.
هوش مصنوعی: من از ندا و پشتیبانی یارانم چون بلبل مراقب و آگاه هستم و برای محافظت از جانم، به دشمنانم حمله میکنم.
هوش مصنوعی: در روزی که سخن میگویم، همچون دریای پرموج هستم و در زمان بخشش، چون ابری هستم که باران میبارد.
هوش مصنوعی: در موقع نوشتن نثر، میتوانم نویسندهای دانا و آگاه باشم، و در زمان شعر گفتن، توانایی و خلاقیتی مانند یک سوارکار ماهر دارم.
هوش مصنوعی: در نوشتن مقالات عمومی، بهترین و زیباترین مطالب را بر روی کاغذ میآورم.
هوش مصنوعی: من مانند تیغهای هستم که نه دستهای دارد و نه پوششی، در زیر پای روزگار افتادهام.
هوش مصنوعی: اگر داغی از خاک زمین بگیرد، شاه به دست شاه دیگر شمشیری خنک و تیز خواهد داشت.
هوش مصنوعی: چون سلاحی آمادهام برای نبرد، در میان تمامی موانع و مشکلاتی که بر سر راهم قرار دارد.
هوش مصنوعی: از پادشاه چیزی جز توجهاش نخواهم، زیرا با همین توجه، زندگیام پر خواهد شد.
هوش مصنوعی: علاقه و محبت من به زمینۀ خاصی، باعث میشود که خیالم را ارتقا بخشد و از لطف و محبت آن شاه بزرگ، کارها و تلاشهایم به نتایج بهتری برسد.
هوش مصنوعی: با وصف او، باغها به زیبایی خود میبالهند و به یاد او، داستانها را روایت میکنم.
هوش مصنوعی: من هیچ خیری از شاهان قاجار ندیدم، مگر اینکه شهریار جبران کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کُنون، گر تو نباشی جفت و یارم،
نیارایی به شادی روزگارم.
مو که چون اشتران قانع به خارم
جهازم چوب و خرواری ببارم
بدین مزد قلیل و رنج بسیار
هنوز از روی مالک شرمسارم
به سختی صبر ده، تا پای دارم
در آسانی مکن فرموش کارم
زنش گفتا که من بیمار و زارم
عرابی گفت من تیمار دارم
چه خوش بودی، دریغا، روزگارم؟
اگر با من خوشستی غمگسارم
به آب دیده دست از خود بشویم
کنون کز دست بیرون شد نگارم
نگارا، بر تو نگزینم کسی را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.