گنجور

 
شیخ بهایی

شمارهٔ ۱: گر نبود خنگ مطلی لگام - زد بتوان بر قدم خویش گام

شمارهٔ ۲: از سمور و حریر بیزارم - باز میل قلندری دارم

شمارهٔ ۳: دلم از قال و قیل گشته ملول - ای خوشا خرقه و خوشا کشکول

شمارهٔ ۴: یکدمک با خود آ، ببین چه کسی - از که دوری و با که هم نفسی

شمارهٔ ۵: دلا تا به کی، از در دوست دوری - گرفتار دام سرای غروری؟

شمارهٔ ۶: ای نسیم صبح، خوشبو می‌رسی - از کدامین منزل و کو می‌رسی؟

شمارهٔ ۷: روح بخشی، ای نسیم صبحدم - خود مگر می‌آیی از ملک عجم

شمارهٔ ۸: چه خوش بودی اربادهٔ کهنه سال - شدی بر من خسته یکدم حلال

شمارهٔ ۹: راه مقصد دور و پای سعی لنگ - وقت همچون خاطر ناشاد تنگ

شمارهٔ ۱۰: عادت ما نیست، رنجیدن ز کس - ور بیازارد، نگوییمش به کس

شمارهٔ ۱۱ - در نکوهش کسی که اوقات خویش را به مطالعهٔ کتب پردازد و از مبداء غافل ماند: خدمت مولوی، چه صبح و چه شام - کرده اندر کتابخانه مقام