هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساس غم و غربت خود میگوید. او بیان میکند که این غریبی او را بسیار دلگیر کرده و مانند زنجیری بر گردنش سنگینی میکند. درخواست او از فلک این است که زنجیرهای این غربت را از گردنش بردارد، چون این غربت مانند خاکی است که او را در خود فرو میبرد.
ناشناس در ۹ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۳۰ نوشته:
إشعار فایز یکی از سوزناکترین نوع شعر در ادبیات فارسی است گرچه. سرگذشت و زندگی این افراد همواره درابهام است و با افسانه أمییخته است ولی نشانگر زندگی سخت و پر مشقت مردم این سرزمین است که همیشه زیر دو تیغه ارتجاع دینی و طلم دولتی و حکومتی مجال نفس کشیدن نداشته اند و فایز اگر بوده یا نبوده ولی اشعار او آه دل مردمان سرزمین من است هر گاه این إشعار را میخوانم بی اختیار أشک در چشمانم جاری میگردد و به یاد تیره روزی خودم وآبا و اجدادم می افتم
رحیم در ۹ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۳۱ نوشته:
إشعار فایز یکی از سوزناکترین نوع شعر در ادبیات فارسی است گرچه. سرگذشت و زندگی این افراد همواره درابهام است و با افسانه أمییخته است ولی نشانگر زندگی سخت و پر مشقت مردم این سرزمین است که همیشه زیر دو تیغه ارتجاع دینی و طلم دولتی و حکومتی مجال نفس کشیدن نداشته اند و فایز اگر بوده یا نبوده ولی اشعار او آه دل مردمان سرزمین من است هر گاه این إشعار را میخوانم بی اختیار أشک در چشمانم جاری میگردد و به یاد تیره روزی خودم وآبا و اجدادم می افتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساس غم و غربت خود میگوید. او بیان میکند که این غریبی او را بسیار دلگیر کرده و مانند زنجیری بر گردنش سنگینی میکند. درخواست او از فلک این است که زنجیرهای این غربت را از گردنش بردارد، چون این غربت مانند خاکی است که او را در خود فرو میبرد.
هوش مصنوعی: غریبی و تنهایی به شدت من را ناراحت کرده و به نظر میرسد سرنوشت بر من فشار میآورد و دیواری از زنجیر بر گردنم گذاشته است.
هوش مصنوعی: ای آسمان، زنجیرهایی که بر گردن من افکندهای را بردار، چرا که دوری و تنهایی در این دنیا به شدت آزاردهنده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
مکن کاین میش دندان پیر دارد
به خوردن دنبهای دلگیر دارد
فلک در عشق دل چون تیر دارد
وز آن دیوانگی زنجیر دارد
جهان در قبضهٔ تسخیر دارد
بسا شاهان که در زنجیر دارد
نه ضعف تن ز جانم سیر دارد
غم آن نو جوانم پیر دارد
نوید کشتنم دی داد، امروز
نمی دانم چرا تاخیر دارد
چونی از خود تهی گشتم به دلها
[...]
درون کعبه شوق دیر دارد
سری با تو سری با غیر دارد
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.