هوش مصنوعی: این شعر دربارهی درد و جدایی است. گوینده از محنت و غم دوری صحبت میکند و میگوید که از دلش نالهای بیصدا برخاسته، در حالی که چشمانش به یاد معشوقش اشکآور است. همچنین اشاره میکند که این احساسات او نه به خاطر سنگینی کار یا ستم دیگری، بلکه به دلیل عشق و یاد معشوقش است.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی درد و جدایی است. گوینده از محنت و غم دوری صحبت میکند و میگوید که از دلش نالهای بیصدا برخاسته، در حالی که چشمانش به یاد معشوقش اشکآور است. همچنین اشاره میکند که این احساسات او نه به خاطر سنگینی کار یا ستم دیگری، بلکه به دلیل عشق و یاد معشوقش است.
هوش مصنوعی: از دوری تو، چشمانم مانند جواهری پوشیده شدهاند و دل به خاطر ظلم تو در خاموشی، در حال ناله است.
هوش مصنوعی: از چشمانم اشک میریزد، مانند مرواریدها در شب و روز؛ اما این اشک به خاطر تو نیست، بلکه به دلیل چیزی دیگر است که در قلبم جای دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن زلف که او به بوی مرزَنگوش است
گه بر جَبَه است و گه به زیر گوش است
زین باز عجبتر آن لب خاموش است
زو شهر و جهان به بانگ نوشانوش است
در عالم عشق عقیل کُل مدهوش است
جان بر در او چو غاشیه بر دوش است
از سرّ سماع آن کسی باخبر است
کاو را به جز از دو گوش صورت گوش است
برخیز و به باغ آی که گل در جوش است
بی روی تو بلبل چمن خاموش است
زنبور صفت چرا زنی نیش مرا
گفتا چه شود که نیش من با نوش است
در خانه تو مزاج مرزنگوش است
وز خط تو افتاب کحلی پوش است
گویی که دواتت ظلماتست کزو
خضر قلم ترا دهان پر نوش است
آن را که نه آتش خرد خاموش است
هر شام و سحر دیگ سخا در جوش است
هر عیب که باشدت سخا می پوشد
گردید چو کاسه سرنگون، سرپوش است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.