گنجور

 
آذر بیگدلی

بخرام صبا سوی قم از خطه ی کاشان

ای چون سخن من، حرکات تو لطیفه

رو تا حرم فاطمه ی موسی جعفر

کآنجا فگند آهوی چین نامه زنیفه

و آنگاه بآن سید محمود، محمد

بر گوی که ای صاحب اخلاق شریفه

جمعیت یاران، که نباشی تو در آنجا؛

ماند به پریشانی اجماع سقیفه

گفتم: ز غلای غله شد دستگهم تنگ

چندانکه وسیع است فتاوی حنیفه

گفتی: ز خلیفه است همه حاصل بغداد؛

بغداد خراب است، چه بخشی بخلیفه؟!

با بیع و شرا آمدن غله گرانی است

ای وای اگرم کار فتادی بوظیفه