شنیدم ز قیصر ستمدیدهای
چنین گفت چون قصر قیصر نماند
که: الحمدلله در روزگار
ستمکش بماند و، ستمگر نماند!
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
شنیدم ز قیصر ستمدیدهای
چنین گفت چون قصر قیصر نماند
که: الحمدلله در روزگار
ستمکش بماند و، ستمگر نماند!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شخصی از ستمدیدگان به قیصر میگوید که از آنچه اتفاق افتاده، خوشحال است، زیرا در روزگار او، دیگر از ستمگران خبری نیست و فقط ستمکشندگان باقی ماندهاند.
هوش مصنوعی: شنیدم که یک شخص ستمدیده از قیصر گفت که وقتی قصر قیصر دیگر وجود نداشت، چه اتفاقی خواهد افتاد.
هوش مصنوعی: خدا را شکر که در زمان ما کسانی که به ظلم و ستم میرسند باقی میمانند، اما ستمگران از بین میروند و دوام نمیآورند!
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از این جنگ پور و برادر نماند
بزرگان و سالار و لشکر نماند
ز چندان سپه یک دلاور نماند
گریزان برفتند چون سر نماند
چه چاره سگالم که لشکر نماند
همان مایه و گنج و گوهر نماند
چه چاره سگالم که لشکر نماند
همان مایه و گنج و گوهر نماند
سکندر شه هفت کشور نماند
نمانَد کسی چون سکندر نماند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.