کاکل عنبرین نهان، زیر کلاه کردهای
روز هزار کس چو من تار و، سیاه کردهای
گرد رخ ز ماه به، داده به زلف چون زره،
تاب و زرشک خون گره، در دل ماه کردهای
تا ز کنارم از جفا، رفتهای ای پسر مرا
گوش به در نشاندهای، چشم به راه کردهای
کشتن بیگنه اگر، نیست گنه به مذهبت؛
در همه عمر جان من، پس چه گناه کردهای؟!
راز دلم به دوستان، شکوهٔ من به دشمنان؛
گفته و، آه گفتهای؛ کرده و، آه کردهای!
حیله دلبری است این، کآذر بیگناه را
کشته و خود به تعزیت جامه سیاه کردهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.