غمین، چند از برت با چشم خون آلود برخیزم؟!
رها کن، تا جمالت بینم و خشنود برخیزم!
نشانده بر درت ناخوانده شوقم، تا چه فرمایی؟
اگر مقبول بنشینم، وگر مردود برخیزم؟!
پس از دیری نشستم دوش، چون در گوشهای سرمست
نشاندی غیر را پهلوی من، تا زود برخیزم
چو در بزمت نشستم، مضطرب گشتی، سرت گردم
اگر از رفتنم دل خواهدت آسود برخیزم!
زدی از دیدن بیگانگان، صد طعنه بر دربان
مرادت زین سخن، گر رفتن من بود برخیزم!
ز یار امیدوار، از آسمانم بدگمان یا رب؛
نشاند تا کجا چون ز آستان فرمود برخیزم!
چو در مجلس نشینم، تا نرنجد غیر ازو؛ پنهان
نوید خلوت خاصم دهد، تا زود برخیزم!
ز رشک غیر، در بزمش کشم تا چند آه آذر؟!
نشد تا تیره در چشمم جهان زین دود برخیزم!!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز بزمش با چنین خواری، نخواهم زود برخیزم
که پندارم اگر باشم دمی، خشنود برخیزم
پس از عمری که بنشینم به صد تقریب در بزمش
سوال از مدعای من کند تا زود برخیزم
برد چون رشکم از بزم تو، پنهان سوی من بینی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.