گنجور

 
آذر بیگدلی

نمیگویم نمیکردی اگر شادم چه میکردم؟!

بغم خود را، اگر عادت نمیدادم چه میکردم؟!

بجز من، نیستش صیدی بدام و، این بود حالم؛

اگر صید دگر میداشت صیادم چه میکردم؟!

شدی از ناله ام دلتنگ و، گفتی: سازم آزادش

نمیدانم که میکردی گر آزادم چه میکردم؟!

ز اول تاب بیدادم نبود، آخر نمیدانم

نمیدادی اگر عادت به بیدادم چه میکردم؟!

بکویش ماند و نامد با همه یاری ز من یادش

بجز دل قاصدی گر میفرستادم چه میکردم؟!

بکویش بس زدم فریاد، تأثیری نکرد آیا

گرش در دل اثر میکرد چه میکردم؟!

ندارم شکوه از وی، رفتم آذر گرچه از یادش

طفیل دیگران میکرد اگر یادم چه میکردم؟!

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode