صبحدم، در باغ هر کو خندهٔ گل بایدش
نیمشب در ناله دمسازی بلبل بایدش
تا تماشایی، ز گلچین باز داند باغبان
گر گشاید درو گر بندد، تأمل بایدش
بینوایی برنتابد با تهیدامن به باغ
هرکه باشد باغبان، اندک تغافل بایدش
راه رو گر برهمن باشد، و گر شیخ الحرم؛
تا به دیر و کعبه ره جوید، توکل بایدش
هرکه عشق کودک سنگین دلش دیوانه کرد
گر زنندش کودکان سنگی، تحمل بایدش
آذر آن کز سرگذشت جم همیجوید خبر
بر لب جو جام مالامالی از مل بایدش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش
ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار
[...]
هرکه زین گلشن لبی خندانتر از گل بایدش
خاطری فارغ ز عالم چون توکل بایدش
پیش تیغ آسمان هرکس نیندازد سپر
جوشن داودی صبر و تحمل بایدش
خرده ای ازمال دنیا در بساط هرکه هست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.