پاک رایی بود بر راه صواب
یک شبی محمود را دید او به خواب
گفت ای سلطان نیکو روزگار
حال تو چون است در دارالقرار
گفت تن زن خون جان من مریز
دم مزن چه جای سلطان است خیز
بود سلطانیم پندار و غلط
سلطنت کی زیبد از مشتی سقط
حق که سلطان جهاندار آمدست
سلطنت او را سزاوار آمدست
چون بدیدم عجز و حیرانی خویش
ننگ میدارم ز سلطانی خویش
گر تو خوانی، جز پریشانم مخوان
اوست سلطانم تو سلطانم مخوان
سلطنت او راست و من برسودمی
گر به دنیا در گدایی بودمی
کاشکی صد چاه بودی جاه نی
خاشه روبی بودمی و شاه نی
نیست این دم هیچ بیرون شو مرا
باز میخواهند یک یک جو مرا
خشک بادا بال و پر آن همای
کو مرا در سایهٔ خود داد جای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: مضمون این شعر درباره پیامبری به نام پاک رایی است که در خواب محمود، سلطانِ زمان خود، را میبیند و درباره حال او سوال میکند. محمود که به مقام سلطنت میبالد، در واقع احساس عجز و ناتوانی میکند و به این نتیجه میرسد که سلطنت و قدرت واقعی به او تعلق ندارد. او نسبت به مقامش شرمسار است و به جایگاه حقیقی که شایستهاش باشد، میاندیشد. در نهایت گفته میشود که اگرچه او در ظاهر سلطان است، اما در باطن و روح، سلطان واقعی کسی دیگر است و او خود را در مقام گدای واقعی میبیند.
هوش مصنوعی: یک شب، فردی با اندیشهای نیکو و درستی، در خواب محمود را دید.
هوش مصنوعی: ای پادشاه نیکو روزگار، حال و روز تو در این سرای آرامش چگونه است؟
هوش مصنوعی: گوینده از زن درخواست میکند که خون و جان او را نریزد و از او خواهش میکند که در این وضعیت حساس، سکوت کند، زیرا این مکان مناسب برای صحبت کردن و فعالیتهای دیگر نیست. او از او میخواهد که آرام باشد و در این شرایط بغرنج، هیچ اقدامی نکند.
هوش مصنوعی: ما در خیال خود را پادشاه میدانیم، اما آیا سلطنت و حکومت به چیزی به این کوچکی و بیارزش تعلق دارد؟
هوش مصنوعی: حق که پادشاهی جهان را به عهده دارد، شایسته است که سلطنتش را داشته باشد.
هوش مصنوعی: وقتی که ناتوانی و سرگردانی خود را دیدم، از مقام و شرف خود خجالت میکشم.
هوش مصنوعی: اگر تو مرا بخوانی، مرا جز به حال پریشانی صدا نزن. او (یعنی محبوب من) سلطانت است و تو را سلطانی برای من ندان.
هوش مصنوعی: سلطنت او بر همگان حاکم است و اگر به دنیا میآمدم، تنها به گدایی سرگرم میشدم.
هوش مصنوعی: ای کاش که صد چاه وجود داشت و من در آن چاهها رنج میکشیدم، اما در عوض، به مقام و ثروت نمیرسیدم.
هوش مصنوعی: این لحظه برای من هیچ نیست. از اینجا بیرون برو، چرا که از من به شکل جداگانه خواسته میشود.
هوش مصنوعی: بگذار بال و پر آن پرندهای که به من پناه داده، خشک بماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.