گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
عطار

گر مرد راه عشقی ره پیش بر به مردی

ورنه به خانه بنشین چه مرد این نبردی

درمان عشق جانان هم درد اوست دایم

درمان مجوی دل را گر زنده دل به دردی

گفتی به ره سپردن گردی برآرم از ره

نه هیچ ره سپردی نه هیچ گرد کردی

گرچه ز قوت دل چون کوه پایداری

در پیش عشق سرکش چون پیش باد گردی

مردان مرد اینجا در پرده چون زنانند

تو پیش صف چه آیی چون نه زنی نه مردی

مردان هزار دریا خوردند و تشنه مردند

تو مست از چه گشتی چون جرعه‌ای نخوردی

گر سالها به پهلو می‌گردی اندرین ره

مرتد شوی اگر تو یک دم ملول گردی

باید که هر دو عالم یک جزء جانت آید

گر تو به جان کلی در راه عشق فردی

بگذر ز راه دعوی در جمع اهل معنی

مرهم طلب ازیشان گر یار سوز و دردی

عطار اگر به‌کلی از خود خلاص یابد

یک جزو جانش آید نه چرخ لاجوردی

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
خاقانی

دیدی که هیچگونه مراعات من نکردی

در کار من قدم ننهادی به پای‌مردی

زنگار غم فشاندی بر جانم و ندیدی

کز چرخ لاجوردی دل هست لاجوردی

روز سیاه کردی روزی ز روی حرمت

[...]

حکیم نزاری

ای نوبهارِ خوبی از چهره تو وَردی

وی خلدِ جاودانی از کوچه تو گردی

عشقِ تو را نشایند اشتردلانِ نازک

تسلیم را بباید مردی و شیر مردی

هر دل شکسته ای را در خاطر از تو شوری

[...]

نظام قاری

ای در هوای مهرت ذرات کون گردی

وی از صفات چهرت جنات عدن وردی

ای در هوای الباغ ذرات پنبه گردی

با گلستان کمخا بستان شرب وردی

معجر زگرد یزدی مفکن زپیشوازت

[...]

آشفتهٔ شیرازی

گر باد دی بگلشن دم میزند بسردی

از باد دی بگرمی از می برآر گردی

گه از نوا و از زنگ گاهی زآب گلرنگ

بگشای این دل تنگ بزدا زچهره زردی

مطرب بزن تو دستی ساقی بکوب پائی

[...]

رضاقلی خان هدایت

این پرده از نهادت بردار همچو مردان

در پرده درنیایی تا پرده در نگردی

درمان عشق جانان هم درد اوست دایم

درمان مجوی دل را گر زنده جان به دردی

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از رضاقلی خان هدایت
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه