درج یاقوت درفشان کردی
دیو بودی و قصد جان کردی
شکری خواستم از لعل لبت
هر دو لب را شکرستان کردی
گفتم این لحظه یافتم شکری
روی از آستین نهان کردی
وا گرفتی ز بیدلی شکری
با چنین لب چرا چنان کردی
از سبک روحی تو این نسزد
گر تو بر خشم سر گران کردی
عشوه دادی مرا در اول کار
دلم از وصل شادمان کردی
آخر کار چون ز دست شدم
چشمم از هجر خونفشان کردی
ریختی تیر غمزه بر رویم
تا مرا پشت چون کمان کردی
چون دلم پیش خود هدف دیدی
دل من بد بتر از آن کردی
آن چه کردی ز جور با عطار
شیوهٔ دور آسمان کردی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف عشق و درد ناشی از جدایی میپردازد. او ابتدا از زیباییهای یاقوتین لب معشوق صحبت میکند و از آن به عنوان شکری یاد میکند. شاعر به محبتهای اولیه و شادمانیهای عشق اشاره دارد، اما در ادامه از درد و غم ناشی از فراق و بیمهری معشوق قلمفرسایی میکند. او احساس میکند که معشوق با زیباییاش، به او تیر غمزهای زده و او را به هدفی برای زخمها و دردهایش تبدیل کرده است. به طور کلی، شعر به تضاد میان لذت عشق و رنج جدایی پرداخته و نشاندهنده احساسات عمیق شاعر است.
هوش مصنوعی: تو با درخشش یاقوت، خود را زیبا نشان دادی، اما در پس این زیبایی، نیت بد و قصد آسیب به جان دیگران را داشتی.
هوش مصنوعی: از لبهای شیرین تو خواستم که شکر باشند، و تو هر دو لبات را به شکرینهای پر از شکر تبدیل کردی.
هوش مصنوعی: گفتم که در این لحظه شکری پیدا کردم، تو آن را از زیر آستین پنهان کرده بودی.
هوش مصنوعی: از ناامیدی و درد دل من، تو با لبان زیبا و شیرینات چگونه میتوانی چنین بیتفاوت برخورد کنی؟
هوش مصنوعی: این رفتار و روحیه تو شایسته نیست که بخواهی از روی خشم به دیگران آسیب برسانی.
هوش مصنوعی: در ابتدای ارتباط، با ناز و زیبایی خود من را مسحور کردی و قلبم را از شادی در پیوند با تو پر کردی.
هوش مصنوعی: در پایان کار، هنگامی که از دست رفته بودم، چشمانم را به خاطر دوریام به شدت گریان کردی.
هوش مصنوعی: تو با ناز و فریب خود، قلبم را نشانه گرفتی و به گونهای که مانند کمان میچرخیدی، مرا به شدت درگیر کردی.
هوش مصنوعی: وقتی که احساس کردی قلب من به چیزی علاقهمند است، بدتر از آنچه که بودی، بر من تأثیر گذاشتی.
هوش مصنوعی: آن چه با عطار کردی، نشان دهندهی ظالمی و اثر آن چنان است که مانند حرکت دورترین ستارهها به نظر میرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
مهترا از بزرگی آن کردی
که در آفاق داستان کردی
شب من بر فروختی چون روز
روز بر من چو بوستان کردی
رتبت قدر من به دولت خویش
[...]
چون ز جهال رخ نهان کردی
خانه بر خود چو بوستان کردی
پاره ای گوشت را زبان کردی
سیل حکمت از او روان کردی
رفتی ای خواجه و زیان کردی
عرض خود در سر زبان کردی
باز گفتی زنان چنین گفتند
از زبان زنان زیان کردی
استخوان را اگر نشان کردی
تیر را مغز استخوان کردی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.