ای ز سودای تو دل شیدا شده
زآتش عشق تو آب ما شده
عاشقان در جست و جویت صد هزار
تو چو دری در بن دریا شده
از میان آب و گل برخاسته
در میان جان و دل پیدا شده
عاشقان را بر امید روی تو
خون دل پالوده و جانها شده
تو ز جمله فارغ و مشغول خویش
خود به عشق خویش ناپروا شده
دیده روی خویشتن در آینه
بر جمال خویشتن شیدا شده
ما همه پروانهٔ پر سوخته
تو چو شمع از نور خود یکتا شده
یوسف اندر ملک مصر و سلطنت
دیدهٔ یعقوب نابینا شده
گم شدم در جست و جویت روز و شب
چند بازت جویم ای گم ناشده
چون دل عطار در عالم دلی
مینبینم از تو خون پالا شده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و شیدایی نسبت به معشوق سخن میگوید. دل عاشقان به خاطر عشق او در آتش افتاده و به آب تبدیل شده است. معشوق مانند دری در عمق دریا است و عشق او در وجود عاشقان کاملاً مشهود شده است. عشق به او باعث شده است که دلها خونین و جانها پراز آشفتگی شود. شاعر خود را در جستجوی معشوق میبیند و به شدت به او دلبسته است. او نسبت به خود بیتفاوت و غرق در عشق خود شده و غم خود را در چهره معشوق میبیند. در نهایت، شاعر اشاره به جستجوی مداوم خود و احساس گمشدگی در عشق دارد.
هوش مصنوعی: دل شیدای من به خاطر عشق تو به آتش افتاده و حالا مثل آبی که از حرارت بخار شده، دیگر آرامش ندارد.
هوش مصنوعی: عاشقان در پی تو هستند و در جستجوی تو، مانند اینکه صد هزار تو در عمق دریا پنهان شدهای.
هوش مصنوعی: چیزی که از دل و جان انسان زنده و شفاف شده، تمام وجودش را از میان آب و خاک به شناختی عمیق رسیده است.
هوش مصنوعی: عاشقان به خاطر امید دیدن چهره تو، از دل خود درد و غم را گرفته و جانشان را فدای این آرزو کردهاند.
هوش مصنوعی: تو از همه چیز بیخبر و درگیر خودت هستی و به خاطر عشق خودت بیپروا شدهای.
هوش مصنوعی: چشمش به تصویر خودش در آینه خیره شده و از زیبایی خود شگفتزده است.
هوش مصنوعی: تمام ما مانند پروانههایی هستیم که در آتش عشق تو سوختهاند و همانند شمعی، به خاطر نور خاص تو، بینظیر و تک شدهایم.
هوش مصنوعی: یوسف در سرزمین مصر زندگی میکند و به مقام و قدرت رسیده، اما دیدگان یعقوب به خاطر دوری از فرزندش کور شدهاند.
هوش مصنوعی: من در پی تو روز و شب گم شدهام و بارها به دنبالت آمدهام، ای کسی که هرگز گم نشدهای.
هوش مصنوعی: وقتی که دل عطار را مینگرم، هیچ قلبی را نمیبینم که مانند دل تو زخمی شده باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ز تو عالم پر از غوغا شده
جان پاکان در رهت یغما شده
از فنای خویشتن یکتا شده
جمله در حق هم بحق بینا شده
حسن او در آینه پیدا شده
هر که دیده همچو ما شیدا شده
چشم ما روشن به نور روی اوست
دیدهٔ ما این چنین بینا شده
عین ما بیند به عین ما چو ما
[...]
چشمها زان دود نابینا شده
چشمه ها زان رود نا پیدا شده
«ای همه هستی ز تو پیدا شده»
چشم ودل از تور تو بینا شده
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.