هر که جان درباخت بر دیدار او
صد هزاران جان شود ایثار او
تا توانی در فنای خویش کوش
تا شوی از خویش برخودار او
چشم مشتاقان روی دوست را
نسیه نبود پرتو رخسار او
نقد باشد اهل دل را روز و شب
در مقام معرفت دیدار او
دوست یک دم نیست خاموش از سخن
گوش کو تا بشنود گفتار او
پنبه را از گوش بر باید کشید
بو که یکدم بشنوی اسرار او
نور و نار او بهشت و دوزخ است
پای برتر نه ز نور و نار او
دوزخ مردان بهشت دیگران است
درگذر زین هر دو در زنهار او
کز امید وصل و از بیم فراق
جان مردان خون شد اندر کار او
عاشقان خسته دل بین صد هزار
سرنگون آویخته از دار او
همچو مرغ نیم بسمل ماندهاند
بیخود و سرگشته از تیمار او
صد هزاران رفتهاند و کس ندید
تا که دید از رفتگان آثار او
زاد عطار اندرین ره هیچ نیست
جز امید رحمت بسیار او
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عشق و فراق عمیق میپردازد. شاعر معتقد است که افرادی که جان خود را فدای دیدار معشوق میکنند، ارزش و معنای زندگی را در این ایثار مییابند. او بیان میکند که باید تلاش کرد تا از خودگذشتگی کرد و به وصال محبوب رسید. در این راه، آگاهی و درک عمیق نسبت به معشوق ضروری است. شاعر اشاره میکند که زندگی و مرگ در عشق به هم پیوند دارند و عشق میتواند به بهشت و دوزخ تبدیل شود. در نهایت، او به امید رحمت و بخشش معشوق تأکید میکند و میگوید که در این مسیر، تنها امید به عشق او باقی میماند.
هوش مصنوعی: هر کس که برای دیدن او جانش را فدای او کند، هزاران جان به خاطر او نثار خواهد کرد.
هوش مصنوعی: هر چه در توان داری برای فراموشی خودت کوشش کن تا به آنچه که از خودت جداست، دست یابی.
هوش مصنوعی: چشمهای عاشقان نتوانند سایه روشن چهره محبوب را بهصورت نسیه و وعدهدار ببینند.
هوش مصنوعی: افراد باصفا و با دل، در هر لحظه از شبانهروز به شناخت و ملاقات او مشغول هستند.
هوش مصنوعی: دوست هرگز از صحبت کردن آرام نمینشیند، گوش کن تا حرفهای او را بشنوی.
هوش مصنوعی: باید گوشهایت را از پنبه پاک کنی تا بتوانی به دقت و روشنی سخنان و اسرار او را بشنوی.
هوش مصنوعی: نور و آتش او بهشت و جهنم را تشکیل میدهند؛ اما راهی بالاتر از این دو وجود دارد که از نور و آتش او فراتر میرود.
هوش مصنوعی: جایگاه مردان در جهنم، میتواند به خاطر اعمال و شرایط دیگران باشد. بنابراین، از این دو حالت (بهشت و جهنم) دوری کن و مراقب خودت باش.
هوش مصنوعی: از امید به وصال و با ترس جدایی، جان انسانهای شجاع در تلاش او به خون تبدیل شد.
هوش مصنوعی: عاشقانی را میبینی که با دلهای شکسته، در میان هزاران نفر که به دار آویخته شدهاند، درگیر هستند.
هوش مصنوعی: مانند پرندهای که نیمی از آن شکار شده، بدون هدف و گیج در بین درد و رنج او سرگردان ماندهاند.
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد رفتهاند و کسی نشناخته است، تا زمانی که آثار او را دیدند.
هوش مصنوعی: در این مسیر، چیزی جز امید به رحمت فراوان او وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لیک کس واقف نشد ز اسرار او
نیست کار هر گدایی کار او
نیست حاکم تا کند تیمار او
کار خواجهٔ خود کند یا کار او
در شبستان محبت بار او
در هوای دل پریدن کاراو
گوش کن تا بشنوی اسرار او
چشم بگشا و ببین انوار او
روشن است از نور رویش چشم ما
لاجرم بیند به او دیدار او
هر زمان او را بود کاری دگر
[...]
روز و شب این بود کار و بار او
فاش شد در شهر و کو کردار او
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.