بخش ۲۴ - حکایت شخصی که در ولادت فرزند از بزرگی استمداد همت کرده بود و باز از برای خلاصی از شر وی از همان بزرگ استمداد می کرد
پیش شیخی رفت آن مرد فضول
بهر بی فرزندیش خاطر ملول
گفت با من دار شیخا همتی
تا ببخشد کردگارم دولتی
تازه سروی روید از آب و گلم
کز وجود او بیاساید دلم
یعنی آید در کنارم یک پسر
کز جمال او شود روشن بصر
شیخ گفتا خویش را رنجه مدار
واگذار این کار را با کردگار
در هر آن کاری که آری روی و رای
مصلحت را از تو به داند خدای
گفت شیخا من بدین مقصود اسیر
مانده ام از من عنایت وامگیر
از دعا شو قاصد بهبود من
تا به زودی رو دهد مقصود من
شیخ حالی در دعا برداشت دست
بر نشان افتاد تیر او ز شست
یک پسر چون آهوی چین مشکبار
از شکارستان غیبش شد شکار
چون نهال شهوت و شاخ هوا
یافت در آب و گلش نشو و نما
با حریفان باده نوشیدن گرفت
در پی هر کام کوشیدن گرفت
مست شد جا بر کنار بام کرد
دختر همسایه را بدنام کرد
شوهر دختر ز پیش او گریخت
ورنه خونش را به خنجر خواست ریخت
شحنه را دادند ازین صورت خبر
بدره های زر طمع کرد از پدر
روز و شب این بود کار و بار او
فاش شد در شهر و کو کردار او
نی نصیحت را اثر بودی در او
نی سیاست کارگر بودی در او
چون پدر زین کار و بار آمد به تنگ
باز زد در دامن آن شیخ چنگ
که ندارم غیر تو فریادرس
رحم کن بر من به فریادم برس
کن دعای دیگر اندر کار او
وز سر من دور کن آزار او
شیخ گفت آن روز من گفتم تو را
که مکن الحاح و بگذر زین دعا
عفو می خواه از خدا و عافیت
کین بود در هر دو عالم کافیت
چون ببندی بار رحلت زین دیار
نی پسر نی دخترت آید به کار
بنده ای در بندگی بی بند باش
هر چه می آید بدان خرسند باش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: مردی به پیش شیخی میرود و از بیفرزندی خود شکایت میکند و تقاضای دعا میکند تا خداوند به او پسری عطا کند. شیخ به او میگوید که این کار را به خدا واگذار کند و نیازی به نگرانی نیست. مرد با اصرار از شیخ میخواهد که برایش دعا کند. در نهایت، دعای شیخ مورد قبول واقع میشود و مرد صاحب پسری میشود. اما پسر در بزرگسالی به فساد و میگساری روی میآورد و کارهای ناپسند انجام میدهد. پدر از کارهای پسر به شدت ناراحت میشود و دوباره به نزد شیخ میرود و از او یاری میطلبد. شیخ به او توصیه میکند که باید از خداوند طلب عفو و عافیت کند و به سرنوشت خود راضی باشد، زیرا در نهایت این زندگی و دنیا گذراست و آنچه در این دنیا مهم است بندگی و رضاست.
هوش مصنوعی: مردی که زیاد در امور مردم دخالت میکرد، به نزد یک عالم دینی رفت تا درباره بیفرزندیاش مشاوره بگیرد و از این موضوع ناراحت بود.
هوش مصنوعی: شیخا، به من کمک کن تا خداوند به من عطا کند و مرا مورد بخشش قرار دهد.
هوش مصنوعی: چندین روزن جوانهها از آب میرویند و من از وجود آن گل آرامش مییابم و دلم راحت میشود.
هوش مصنوعی: یک پسر زیبا کنار من میآید که زیبایی او چشمانم را روشن میسازد.
هوش مصنوعی: شیخ گفت: خودت را زحمت نده، بگذار این کار را به خدا بسپار.
هوش مصنوعی: هر کاری که انجام بدهی، خدا میداند که چه چیزی به صلاح توست و چه چیزی را باید انتخاب کنی.
هوش مصنوعی: شیخ، من به خاطر هدفی که دارم در بند ماندهام، پس لطف و توجه خود را از من دریغ نکن.
هوش مصنوعی: از دعاهای تو خواهان بهبودیام هستم تا به زودی آرزوهایم برآورده شود.
هوش مصنوعی: شیخ در حین دعا دستش را بالا برد و تیر او که نشانهای از آن بود، از انگشتش رها شد.
هوش مصنوعی: پسری مانند آهوی زیبا و خوشبو از یک شکارگاه ناپدید شد و دیگر از او خبری نیست.
هوش مصنوعی: زمانی که خواستهها و آرزوهای نفس، در محیط مناسب و شرایط مساعد قرار بگیرند، مانند درختی که ریشههایش در خاک و آب است، رشد و نمو میکنند.
هوش مصنوعی: شخصی برای لذت بردن از می و سِرور با دوستانش نشسته و در جستجوی برآورده کردن آرزوهای خود است.
هوش مصنوعی: مردی مست بر روی بام نشسته و به دلیل رفتارهایش، اعتباری نادرست برای دختر همسایه ایجاد کرده است.
هوش مصنوعی: شوهر دختر از ترس فرار کرد، وگرنه به خاطر او آماده بود تا با خنجر خونش را بریزد.
هوش مصنوعی: شحنه از این شکل و حالت خبری دریافت کرد و به خاطر دیدن درختهای زرین، به ثروت پدرش طمع ورزید.
هوش مصنوعی: کار و فعالیت او در روز و شب به گونهای بود که همه در شهر و محله از رفتار و ویژگیهای او آگاه شدند.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان میشود که نه نصیحت تاثیرگذار است و نه تدبیر و سیاست کارساز. به عبارتی، در برخی شرایط، نصیحت و سیاست نمیتوانند تأثیر مثبتی داشته باشند و نتیجهی مطلوبی حاصل نمیشود.
هوش مصنوعی: زمانی که پدر از این مشکلات و بار زحمات به ستوه آمد، به نزد آن شیخ رفت و در دامن او به نواختن چنگ پرداخت.
هوش مصنوعی: من هیچ حمایتگری جز تو ندارم، پس بر من رحم کن و به کمکم بیای.
هوش مصنوعی: برای او دعای دیگری بکن و من را از آزار و ناراحتی او دور کن.
هوش مصنوعی: شیخ گفت: روزی به تو گفتم که زیاد اصرار نکن و از این دعا بگذر.
هوش مصنوعی: از خداوند بخشش و سلامت بخواه، زیرا که این دو نعمت در هر دو جهان، برای تو کافی خواهد بود.
هوش مصنوعی: وقتی که از این سرزمین میروی و بار سفر را میبندی، نه پسرت و نه دخترت به کمکت نمیآیند.
هوش مصنوعی: انسانی را شاد و راضی باش که در بندگی خداوند به محدودیتها فکر نکند و هر آنچه که برایش پیش میآید را با خوشحالی بپذیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.