تا ما ره عشق تو سپردیم
صد بار به زندگی بمردیم
ما را ز دو کون نیم جان بود
در عشق تو هم به تو سپردیم
بس روز که در هوای رویت
بگسسته نفس نفس شمردیم
بس شب که چو شمع در فراقت
دل پر آتش به روز بردیم
ای ساقی جان بیا که دیری است
تا در پی نیم جرعه دردیم
آبی در ده که این بیابان
در گرمی و تشنگی سپردیم
بی روی تو هر میی که خوردیم
خون گشت و ز روی خود ستردیم
عطار مکن به درد گرمی
چون از دم سرد تو فسردیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
در عشق قدیم سال خوردیم
وز گفت حسود برنگردیم
زین دمدمهها زنان بترسند
بر ما تو مخوان که مرد مردیم
مردانه کنیم کار مردان
[...]
اکنون از هم نشسته فردیم
بی یکدیگر زبون دردیم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.