مستانه بیرون تاخته تا عقل و دین یغما کند
با چشم جادو ساخته تا عالمی شیدا کند
بربسته مژگان تو صف تا عالمی سازد تلف
دل میبرد از هر طرف چشم تو وحاشا کند
غارت کند از یک نگه دین و دل آن چشم سیه
قتل اسیران بی گنه آن شوخ بی پروا کند
گه کشته خواهد عالمی گه زنده میسازد همی
احیا چو عیسی هردمی زان لعل شکر خواکند
خواهی نمائی معجزت زان آستین بنما کفت
کان با کسان موسی صفت کار ید و بیضا کند
هرکو ز عشق گلرخان گیرد متاعی در جهان
دنیا و دین و نقد و جان در کار این کالا کند
یک جاغم و دردحبیب یکسوجفاهای رقیب
اسرار خوکن با شکیب تا غم چه هابا ماکند
دیده را آینهٔ روی شهی باید کرد
سینه را جلوه گه مهر و مهی باید کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به احساسات عاطفی و درونی خود اشاره میکند و به نیاز به عشق و زیبایی میپردازد. او از غم و دلتنگی ناشی از جدایی و فاصله صحبت میکند و به تقدس و زیبایی عشق اشاره میکند. شاعر به مخاطب یادآوری میکند که برای جلب و حفظ عشق باید تلاش کرد و از لذتهای زندگی و زیباییهای آن بهرهبرداری کرد. او با تصاویری زیبا از طبیعت و عشق، خواستههای درونی خود را بیان میکند و در نهایت به امید پیوند دوباره و اتصال به معشوق اشاره مینماید. غم و شادی در عشق، به هم آمیختهاند و شاعر این احساسات را با زبانی دلنشین و تصاویری زیبا منتقل میکند.
هوش مصنوعی: مستمندان به شوق و هیجان خارج شدهاند تا عقل و دین را به یغما ببرند. با نگاهی جادویی، جهانی را افسون میکنند و به حالت سرمستی در میآورند.
هوش مصنوعی: با مژگان بستهات میتوانی جهانی را به صف بکشی و دلها را بربایی. چشم تو به هر سو نگریسته و از آزار میپرهیزد.
هوش مصنوعی: چشم سیاه و زیبا با یک نگاه خود، دین و دل را غارت میکند و بیگناهانی را که در محبت اسیرند، به راحتی میکشد.
هوش مصنوعی: گاه جهانی را میکشد و گاه آن را زنده میکند، مانند عیسی که هر لحظه از آن لعل شیرین زندگی میبخشد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی معجزهات را نشان دهی، از آستین خود بیرون بیاور، چون آنکه همانند موسی، کارهای شگفتانگیز انجام میدهد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به عشق معشوقی زیبا و دلربا دست پیدا کند، در این دنیا و در مسائل دینی، مالی و زندگیاش تمام تلاش و کوشش خود را صرف این عشق میکند.
هوش مصنوعی: من یک جغد هستم و در درد عشق و مشکلات ناشی از رقیب غمگینم. رازهای خود را با صبر و حوصله پنهان میکنم تا ببینم چه بلایی با من خواهد آورد.
هوش مصنوعی: برای اینکه چشم را به تماشای زیباییهای معشوق بسپاریم، باید آن را مانند آینهای سازیم که چهرهی او را منعکس کند. همچنین، برای دل نیز باید فضایی فراهم کنیم که همچون جایی برای تجلی نور خورشید و ماه باشد و از زیباییهای آنها بهرهمند شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای در کمال اقصای حد همچون هزار اندر عدد
وز نسل تو مانده ولد فضل خدائی تا ابد
کاری نداریم ای پدر جز خدمت ساقی خود
ای ساقی افزون ده قدح تا وارهیم از نیک و بد
هر آدمی را در جهان آورد حق در پیشهای
در پیشهای بیپیشگی کردست ما را نامزد
هر روز همچون ذرهها رقصان به پیش آن ضیا
[...]
باز آن بلای عاشقان اینک به صحرا می رود
دیوانه باز آید همی آنکو تماشا می رود
کشته کسان را سو به سو، خصمان خود در جستجو
من در نهان لرزان ازو، او آشکارا می رود
او در ره و بر من ستم، کای من هلاک آن قدم
[...]
این ترک زنگاری کمان از خیل خاقان می رسد
وین مرغ فردوس آشیان از باغ رضوان می رسد
مجنون صاحب درد را لیلی عیادت می کند
فرهاد شورانگیز را شیرین بمهمان می رسد
امروز دیگر ذرّه را خور مهربانی می کند
[...]
سلطان عشقش هر زمان ما را مثالی می دهد
و آن بی مثال از خود به روی ما مثالی می کشد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.