از آن زلف پریشانیم چون سنبل پریشانها
وز آن چاک گریبانیم چاک اندر گریبانها
چو یک معنی که پوشانی به گوناگون عباراتی
حجار پرتو رخسارهٔ جانانه شد جانها
مریض کشور عشقم عجب نبود اگر باشد
مرا بالین ز خاره بستر از ریگ بیابانها
نگردد گرد نعش زهرآلودم سک کویت
ز بس بر جسم بیمارم زدی پر زهر پیکانها
به خاطر آورید ای همدمان ناکامی ما را
چو بنشینید و مینوشید در طرف گلستانهای
مرا دامان پر از آلایش و دارم امید آن
که بخشایند جرم ما طفیل پاکدامانها
چنان کارم ز عشق او به رسوایی کشید اسرار
که خوانند داستان ما به دستان در دبستانها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از غم و درد عشق سخن میگوید و به زیباییهای زلف و چاک گریبان اشاره میکند. او به مخاطب یادآوری میکند که عشقش باعث شده تا دچار ناکامی و رسوایی شود، به گونهای که داستان او در دبستانها نقل میشود. با این حال، او همچنان امید دارد که به خاطر پاکی دیگران، از گناهش چشمپوشی شود. شاعر تصویرگری حزین و عاشقانهای از درد و رنج خود به نمایش میگذارد و به عواطف عمیق انسانی نزدیک میشود.
هوش مصنوعی: از زلفهای درهمبرهممان مانند سنبلهای آشفتهایم و از چاکهای گریبانمان که مانند چاکهای دیگران است، لباسی با چاکهای زیاد پوشیدهایم.
هوش مصنوعی: وقتی یک معنی را با تعبیرهای مختلف پنهان میکنی، مانند سنگی است که با نور چهرهی معشوق روشن میشود و جانها را به زندگی درمیآورد.
هوش مصنوعی: من به شدت عاشق هستم و در این عشق رنج میکشم، بنابراین جای تعجب نیست اگر در این حالت خوابم بر روی بستر ناهموار و سنگلاخی بیابان باشد.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر حالتی است که شخصی در اثر درد و رنج ناشی از عشق، به شدت آسیب دیده و سرگردان شده است. او احساس میکند که عذاب و زخمهای ناشی از عشق، جان او را تحت تأثیر قرار داده و دچار اضطراب و ناآرامی شده است. در واقع، دردهای روحی او بهگونهای است که مانند زهر در وجودش پخش شده و به شدت بیماریاش را تشدید کرده است.
هوش مصنوعی: دوستان، وقتی که در باغها نشستهاید و نوشیدنی مینوشید، یادتان باشد که ما هم با ناکامیهایمان در اینجا هستیم.
هوش مصنوعی: من دامنم پر از آلودگی است، اما امیدوارم که بخششها به خاطر انسانهای پاکدامن باشد.
هوش مصنوعی: عشق او به قدری مرا به وضعیت رسوایی کشاند که داستان ما را در دستان بچهها در دبستانها خواهید دید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حکیمان را چه میگویند چرخ پیر و دورانها
به سیر اندر ز حکمت بر زبان مهر و آبانها
خزان گوید به سرماها همین دستان دی و بهمن
که گویدشان همی بیشک به گرماها حزیرانها
به قول چرخ گردان بر زبان باد نوروزی
[...]
اگر نه مدِّ بسمالله بودی تاجِ عنوانها
نگشتی تا قیامت نو خط شیرازه دیوانها
نه تنها کعبه صحراییست دارد کعبهٔ دل هم
به گرد خویشتن از وسعت مشرب بیابانها
به فکر نیستی هرگز نمیافتند مغروران
[...]
به تنگ آمد دل، از خودسازی این باغ و بستانها
دگر دست من است و، دامن پاک بیابانها
ز دست درد مجنونمشربان را در بیابانها
به دامن میرسد مانند گل چاک گریبانها
مبادا خار خواهش دامن دل را به چنگ آرد
در این گلشن به رنگ غنچه جمع آرید دامانها
چرا شیرین نباشد گفتگوی شکرین لعلی
[...]
زهی چون گل به یاد چیدن از شوق تو دامانها
چو صبح آوارهٔ چاک تمنایت گریبانها
ز محفل رفتگان در خاک هم دارند سامانها
مشو غافل ز موسیقار خاموشی نیستانها
ز چشمم چون نگه بگذشتی و از زخم محرومی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.