دل و دین بتی نامسلمان گرفت
بیک عشوهٔ کشور جان گرفت
بت سبزوار از خط سبزه وار
بخد خور آسا خراسان گرفت
ز پیکان او یافت حظی دلم را
که گفتی که خطش ز پیکان گرفت
بدوران مخور غم به دور آن می آر
که غم ها برد می چودوران گرفت
چه خواهد دگر شحنهٔ غم زمانه
اگر نیم جان بود جانان گرفت
دلی داشتم بود غمخوار جان
ولی ترک مستی ز این آن گرفت
مرا بود چشمی از او بهره ور
ز بس اشک بارید طوفان گرفت
شه حسنش آهنگ تاراج کرد
ز اسرار دل برد و ایمان گرفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به دل شکستگی و اندوه میپردازد و بر این نکته تأکید میکند که انسان نباید به درد و رنج خود دچار شود، حتی اگر از یار و وطن خود جدا شود. شاعر میگوید تا زمانی که به ارزشهای عمیق عشق و وصال آشنا نشویم، رنج میکشیم. او به زیبایی معشوق و تأثیر آن بر دل اشاره میکند و از انسان میخواهد که برای رسیدن به آگاهی و حقیقت، از خودگذشتگی کند. در نهایت، شاعر به اهمیت سکوت در بیان عشق اشاره میکند و خطراتی را که در افشای اسرار عشق وجود دارد، یادآوری میکند.
هوش مصنوعی: دل و ایمان انسان به یک بت بیدین دلبسته شد و با یک لبخند او، جانش را در اختیار او گذاشت.
هوش مصنوعی: سُبزوار، بت یا زبان اشاره به زیباییهای طبیعی و هنری دارد که با زیباییهای سبزههای خراسان پیوند خورده است. این جمله به نوعی از شناسههای زیبایی و شاخصههای خاص منطقهای اشاره میکند که در دل خراسان نهفته است.
هوش مصنوعی: از تیر عشق او لذتی به دلم رسید که انگار خطش از همان تیر نشأت گرفته است.
هوش مصنوعی: غمهای خود را فراموش کن و به دور آن چیز خوشی بچرخ که غمها را از زندگیات دور میکند.
هوش مصنوعی: اگر محبوب نیمهجان باشد، دیگر در مقابل غم و مشکلات دنیا چه حسی خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: دلی داشتم که برای جانم نگران و غمخوار بود، اما به خاطر این حال و هوا، از شور و شوق زندگی دست کشیدم.
هوش مصنوعی: چشمی دارم که به خاطر اشکهایی که ریختهام، به طوفانی تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی دل را به تسخیر خود درآورده و اسرار آن را فاش کرده است و در این میان، ایمان و اعتقاد را نیز به دست آورده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو سه ساله شد زخم چوگان گرفت
به پنجم دل تیر و پیکان گرفت
چو مه گوی بفکند و چوگان گرفت
بر اسپ سیه سبز میدان گرفت
همانا زمانت گریبان گرفت
اجل چنگ آهیختت جان گرفت
به رسم کیان نیز پیمان گرفت
وفا در دل و مهر در جان گرفت
به بیچارگی راه زندان گرفت
که مرغ از قفس رفته نتوان گرفت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.