اختران پرتو مشکوة دل انور ما
دل ما مظهر کل کل همگی مظهر ما
نه همین اهل زمین را همه باب اللهیم
نه فلک در دورانند بدور سرما
بر ما پیر خرد طفل دبیرستانست
فلسفی مقتبسی از دل دانشور ما
گرچه ما خاک نشینان مرقع پوشیم
صد چو جم خفته بدریوزه گری بردرما
چشمهٔ خضر بود تشنه شراب ما را
آتش طور شراری بود از مجمر ما
ای که اندیشهٔ سرداری و سرمیخواهی
به کدوئی است برابر سر و افسر بر ما
گو به آن خواجه هستی طلب زهد فروش
نبود طالب کالای تو در کشور ما
بازی بازوی نصریم نه چون نسربچرخ
دو جهان بیضه و فرخی است بزیریرما
ماه گر نور و ضیاکسب نمود از خورشید
خور بود مکتسب از شعشعهٔ اختر ما
خسرو ملک طریقت بحقیقت مائیم
کله از فقر بتارک ز فنا افسر ما
عالم و آدم اگر چه همگی اسرارند
بود اسرار کمینی ز سگان در ما
ساقی بیا که گشت دلارام رام ما
آخر بداد دلبر خوش کام کام ما
بس رنج بردهایم و بسی خون که خوردهایم
کان شاهباز قدس فتادی بدام ما
در دار ملک عالم معنی دم نخست
زد دست غیب سکه دولت بنام ما
مائیم اصل و جمله فروع فروغ ماست
گرخواجه منکر است بنوشد ز جام ما
بر آستان پیر مغان رو نهادهایم
برتر ز عرش آمده زین رو مقام ما
عرش سپهر خود چه بود پیش عرش دل
یا کعبه در برابر بیت الحرام ما
هر ذره خاک دره و هر تخته تخت شد
چون آمد آن همای همایون بدام ما
گلبانگ نیستی چو شد از بام ما بلند
نه بام چرخ وام برند از دوام ما
اسرار بشکند کله خسروی بفرق
تا گفته میفروش تو هستی غلام ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بس که چون صبح زند دم ز صفا سینه ما
صورت کین، همه مهر است در آیینه ما
دو حریصیم که تا محشرمان سیری نیست
ما ز مهر تو، دل سخت تو ازکینهٔ ما
می نهد شیر محبت به فراغت پهلو
[...]
ریخت زین واقعه بال و پر سلطان هما
شاهد غیب نما
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.