چو ماه چارده دارم نگاری چاردهساله
دمیده بر عذارش خط چو بر گرد قمر هاله
عرق بنشسته بر روی تو یا بر برگ گل شبنم
حباب است این به روی جام می یا بر سمن ژاله
به کلگشت چمن بخرام و در طرف گلستان بین
به گل از قامتت سرو و خجل از عارضت لاله
ترا ساغر به لب در بزم غیر و گوش بر مطرب
مرا از خون دل باشد شراب و مطرب از ناله
کنار جویبارِ دیدهام بنشین تفرج کن
و ماء القلب من عینی علی الخدین سیاله
از آن یکتا هویدا گشت بیحد عکسها آری
به دید آید ز نقطه دایره چون گشت جواله
شکرها ریخت در وصف رخت اسرار از خامه
که جا دارد برند قند از خراسان سوی بنگاله
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت محبوبش اشاره میکند و او را با واژههای دلنشین توصیف میکند. محبوبی که چهرهاش مانند لعل و لبهایش چون شکر است و زلفش به مانند یاسمین و سمن میباشد. شاعر از تأثیر و نفوذ او در دلها و جامعه سخن میگوید و اینکه این زیباییهای او باعث آشفتگی و شور در دلها و زندگی مردم شده است. همچنین اشاره میکند که هیچ کسی مانند او از مادر متولد نشده و او همچون آفتاب درخشانی است که سرو را تحت الشعاع قرار میدهد. در نهایت، شاعر به شوق دیدار و شناخت بیشتر از زیباییهای او و اسرار وجودش اشاره میکند.
هوش مصنوعی: من به مانند یک ماه کامل، دخترکی زیبای چهارساله دارم که بر زیباییاش با خطی دلربا و شگفتانگیز، همچون هالهای که دور قمر میچرخد، جلوهگری میکند.
هوش مصنوعی: قطرههای عرق که بر روی تو نشسته یا شبنم روی گل، مانند حبابهایی هستند که روی جام شراب یا بر روی سمنو در حال چکیدناند.
هوش مصنوعی: به گوشهی چمن برو و در باغ گلها نگاه کن. ببین که گلها چقدر از زیبایی قامت تو میبالند و از زیبایی چهرهات، لالهها شرمندهاند.
هوش مصنوعی: در میهمانی دیگران، تو در حال نوشیدن هستی و به موسیقی گوش میکنی، اما آنچه من دارم شراب خون دل است و موسیقیام از نالههای من ناشی میشود.
هوش مصنوعی: کنار نهر چشمانم بنشین و لحظهای خوش بگذران، چرا که اشکهای قلب من بر دو گونهام سرازیر شده است.
هوش مصنوعی: از بین تمامی اشیاء و موجودات، یک حقیقت بینظیر و روشن نمایان شده است. وقتی به این حقیقت نگاه میشود، از نقطهای کوچک و محدود، دایرهای وسیع و گسترده شکل میگیرد.
هوش مصنوعی: همه جا از زیبایی تو سخن میگویند و رازهایی از دلانگیزی تو نوشته شده است، به حدی که باید قندهای خراسان را به بنگاله بفرستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زمانی برق پر خنده، زمانی رعد پر ناله
چنان مادر ابر سوک عروس سیزده ساله
و گشته زین پرند سبز شاخ بید بنساله
چنان چون اشک مهجوران نشسته ژاله بر لاله
من ار چه هر شب از شبهای هجرش می کنم ناله
ز آه من مبادا بر لبش آزار تبخاله
مرا از ناله خود صد خراش است و یکی راحت
که می بشناسد آن سلطان سگان خویش را ناله
گذشت از حد درازی شبم ترسم که ناگاهان
[...]
ز چشمم ریخت چندان آب کامد خون ز دنباله
کنون افتد به جان خون دلم پرکاله پرکاله
چه خیزد بی تو از گشت چمن چون ساقی دورم
دهد در بزم گل خون جگر از ساغر لاله
به هر باغی که سوزم بی تو از ژاله چه باک آنجا
[...]
مه من بی گل رویت دلم خون گشت چون لاله
جگر هم از غم هجران شده پر گاله پر گاله
بود مه روی آن زیبا جوان چارده ساله
ولی ماهی که دارد گرد خویش از مشکتر هاله
خدا را رحمی از جور و جفایت چند روز و شب
زنم فریاد و گریم خون کشم آه و کنم ناله
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.