راه عشق است و بهرگام دوصد جان بگرو
عشق سریست نهانی به دراز گفت و شنو
کی شود این دل بی حاصل ما طعمه عشق
بر این مرغ هما خرمنی از جان بدو جو
بسکه نزدیک بود شارع مقصد دور است
تا یکی ای دل دیوانه بهر سو تک و دو
این همه عکس که آغازی وانجامش نیست
از فروغ رخ آن مهر بود یک پرتو
در بر ماه ببین آینه و آب جدار
که چسان خود متفنن شود از یک خورضو
گوشه ابروئی از گوشهٔ برقع بنمود
آسمان را که همی چرخ زنان شد در دو
درد نوشان سماوی ترا آمده جام
که بود باز از این فخر دهان مه نو
می خور اسرار و از این خواب گران شو بیدار
حاصل عمر خود اندوز که شد وقت درو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی است. شاعر به وصف معشوقی میپردازد که همچون مه نورافشانی میکند و زیبایی او از خال رخ به مشکی مشرق میرسد. او از پیچیدگیهای زندگی و هراسهایی که در انتظار است سخن میگوید و به درد دل عاشقانهاش اشاره میکند. شاعر از معشوق درخواست میکند که او را رها نکند و اشاره میکند که عشق، قدرت و شکوه خاصی به دلها میبخشد. او همچنین به تخم محبت و طاعت اشاره میکند و بر این نکته تأکید دارد که تنها با نوشیدن از جام عشق است که میتوان به اسرار واقعی زندگی پی برد.
هوش مصنوعی: این مسیر عشق است و در هر قدم، جانهای بسیاری فدای آن میشوند. عشق سری پنهان دارد که دراز است، پس به سخنهای آن گوش فرا بده.
هوش مصنوعی: چه زمانی دل بیثمر ما طعمه عشق خواهد شد، در حالی که این پرنده خوشبختی در این خرمن از جان به سوی او تمنا میکند؟
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در حالی که فرد به مقصد نزدیک شده است، همچنان به نظر میرسد که راهی طولانی در پیش دارد. دل دیوانه و پرهیجان فرد به دنبال جستجو و حرکت به سمت هدفش است، حتی اگر این مسیر دشوار و طولانی به نظر بیاید.
هوش مصنوعی: این همه تصاویری که نه آغاز دارند و نه پایانی، تنها نوری از زیبایی چهره آن خورشید است.
هوش مصنوعی: در کنار ماه، آینه و آب را نگاه کن و ببین چگونه در اثر یک نور زیبا و درخشان، آنها به زیبایی خود میبالند و تغییر میکنند.
هوش مصنوعی: گوشهٔ ابروئی که از زیر پوشش نمایان شده، به شکل آسمانی است که در آن ستارهها مثل چرخ در حال گردشاند.
هوش مصنوعی: از مینوشیدن و لذت بردن از زندگی، تو به دنبال خوشیهایی هستی که به تو احساس شور و شوق میدهند. اما در این مسیر، نباید مغرور شوی و به خود ببالید، زیرا زیبایی و لذتهای زندگی گذرا هستند.
هوش مصنوعی: از رازها بهره ببر و از این خواب سنگین بیدار شو. وقت آن است که دارایی زندگیات را جمعآوری کنی، که اکنون زمان برداشت فرا رسیده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لنگ لنگاک من ای بلمه پیوسته برو
مغ مفلوج زده بر به رخت اف تفو
لنگ مغ زاده گر زاصل و چو مازو بی مغز
روی شسته بحشاشات و تراک و مازو
از ره ایمان در کفر مزیدی که چنین
[...]
همه خوردند و برفتند و بماندم من و تو
چو مرا یافتهای صحبت هر خام مجو
همه سرسبزی جان تو ز اقبال دل است
هله چون سبزه و چون بید مرو زین لب جو
پر شود خانه دل ماه رخان زیبا
[...]
آخر ای راحت جان دردِ دلِ ما بشنو
امشب از بهرِ خدا مرحمتی کن بمرو
امشبی باش که فردا به تو تسلیم کنم
جان و دل هر دو به دستِ تو نهادیم گرو
هم چنین کُنجِ من آراسته می دار چو گنج
[...]
ای بخوبی رخ تو برده ز خورشید گرو
گشته طاق خم ابروی تو جفت مه نو
که شب از روز شناسد بیقین گر نبود
طره و چهره تو مایه ده ظلمت وضو
گر چو پروانه ز غم سوخت رقیبت چه غم است
[...]
من چو از جان شده ام عاشق آن روی نکو
آخراین عشق مرا با تو سبب چیست بگو
از خودم بوی تو می آید واین نیست عجب
هرچه را با گل وبا مشک نهی گیرد بو
من چو با روی تو همچون مگسم با شکر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.