زدی مشاطهات شانه به سنبل
که میآرد صبا بوی قرنفل
ببین از ناب می بر عارضش خوی
چو شبنم صبحدم بنشسته بر گل
چه سازم با دلی کورا نباشد
نه تاب التفات و نی تغافل
زدندی خوشه چینان تو آتش
مرا در خرمن صبر و تحمل
چو گلشن را کند تاراج کلچین
چه باشد حالت بیچاره بلبل
حکیما ای محال اندیش بنگر
بدور عارضش ز اشگم تسلسل
به پاداش دعایم ناسزا گفت
تذللنا له زاد التذلل
چو میدانی دعای درد اسرار
چرا در چاره اش داری تعلّل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر حال و هوای عاشقان و غمهای آنان است. شاعر به توصیف دل شکستگی و دلتنگی یاران میپردازد و میگوید که در بزم عشق، تنها غم و اندوه در دلها جای دارد. او به سوز و آتش درونی اشاره کرده و میگوید که دلها مانند گلستانی در آتش هستند. در این فضای غمانگیز، امیدهایی برای شادابی وجود ندارد و تنها آثار اندوه باقی مانده است. شاعر با تصاویری از عذاب و درد در دل، به عمق این احساسات میپردازد و نشان میدهد که عشق میتواند با خود درد و آتش به همراه داشته باشد.
هوش مصنوعی: تو با آرایشگر خود مشغول آراستن موهای خود هستی و نسیم ملایمی که میوزد، عطر گلهای شمعدانی را به همراه میآورد.
هوش مصنوعی: نگاه کن چگونه زیبایی او در چهرهاش میدرخشد، مانند شبنم صبحگاهی که بر روی گلها نشسته است.
هوش مصنوعی: چه کنم با دلی که نه توان توجه به من را دارد و نه میتواند نادیده بگیرد؟
هوش مصنوعی: زحمتکشان برداشتکننده، به من آسیبی زدند و آتش انداختند در خرمن صبر و تحملم.
هوش مصنوعی: وقتی که باغ را چیدهاند و همه گلها را گرفتهاند، حال بلبل بیچاره چه خواهد شد؟
هوش مصنوعی: ای حکیم، با دقت به دور چهرهاش نگاه کن و ببین که چگونه اشک من به طور مداوم ادامه دارد.
هوش مصنوعی: به خاطر دعای من، او به من ناسزا گفت و من به خاطر تذلل به او، همواره بیشتر خود را خوار و کوچک حس کردم.
هوش مصنوعی: وقتی می دانی که دعای دردها و رازها چیست، چرا در رسیدن به راه حل آن تعلل می کنی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
الا یا خیمگی! خیمه فروهل
که پیشاهنگ بیرون شد ز منزل
تبیره زن بزد طبل نخستین
شتربانان همیبندند محمل
نماز شام نزدیکست و امشب
[...]
وگر نه کرده بودی چرخ مایل
بدین سان لختکی میل معدل
حرامم بیته بی آلاله و گل
حرامم بیته بی آواز بلبل
حرامم بی اگر بیته نشینم
کشم در پای گلبن ساغر مُل
به علم فلسفه چندین چه نازی
که باشد فلسفی دایم معطل
هزاران گونه مشکل بیش بینم
در آن زلفین مفتول مسلسل
ارکب حل شکل کل یوم
[...]
فلک در سایه پر حواصل
زمین را پر طوطی کرد حاصل
هوا بر سیرت ضحاک ظالم
گزید آئین نوشروان عادل
خزان را با بهار از لعب شطرنج
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.