شمع رویش چو برافروخت ببزم ابداع
همچو انجام در آغاز یکی داشت شعاع
تافت بر طلعت ساقی پس از آن برباده
آمدی مجلسیان را بنظر این اوضاع
جلوه یکتا و مجالی بودش گوناگون
هست در عین تفرد به هزاران انواع
نبود بیش ز یک پرده نوای عشاق
بر مخالف ره این راست نیاید بسماع
نور و نار و گل و خار از ره هستی است یکی
بشنو این کان سخنان دگر آرند صداع
فتنهها آمده از سر میانت بمیان
از میان پرده برانداز و برانداز نزاع
این جهان چیست که کس زهدبورزداروی
بس کساد است ببازار تو اینگونه متاع
ای که جوئی در دلدار بیا بر در دل
وی که پوئی ره اسرار بکن خویش وداع
ای که جوئی در دلدار بیا بر در دل
وی که پوئی ره اسرار بکن خویش وداع
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از جدایی یار دلخواهش و رنج و حسرت ناشی از این جدایی سخن میگوید. او به ستم روزگار و تاسف بر چرخی که بر او میچرخد اشاره میکند و خود را مانند یعقوب میداند که یوسفش را گم کرده است. همچنین، او از ناامیدی خود در میان بهار و عدم دستیابی به شادی و زیبایی یاد میکند. معلمی که در ابتدا نوشتهای در مقابل او قرار داد، را نیز به یاد میآورد و در نهایت، عمرش را در دایرهای از غم و رازهای نگفته میبیند و از گذر این عمر افسوس میخورد.
هوش مصنوعی: وقتی او با زیباییاش مانند شمع روشن میشود، همانطور که یک آغاز میتواند پایان را در خود داشته باشد، در جشن خلاقیتش نیز نور و درخشش بینظیری دارد.
هوش مصنوعی: پس از آنکه نور صورت ساقی درخشان شد، جمعیت مجلسیان به تماشای این حال و احوال پرداختند.
هوش مصنوعی: ظاهر واحد و یکتایی وجود دارد که در عین تنوع و گوناگونی، به شکلهای مختلف قابل مشاهده است.
هوش مصنوعی: صدای عاشقان فقط از یک پرده بیشتر نیست و راست و صدای مخالف نمیتواند به گوش برسد.
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی، نور و آتش، گل و خار همه از یک منبع مشترکاند. به این نکته توجه کن که این گفتارها، پیامهای دیگری نیز به همراه دارند.
هوش مصنوعی: آشوبها از دل تو بیرون آمدهاند، آنها را از میان پرده کنار بزن و نزاع را کنار بگذار.
هوش مصنوعی: این جهان چه چیزی است که در آن کسی از دارویی که برای زهد و پرهیز میفروشد، خریدی نمیکند؟ در این بازار، اینگونه کالاها بیمشتری و کساد هستند.
هوش مصنوعی: ای کسی که در عشق معشوق خود را جستجو میکنی، بیا و بر در دل او حاضر شو؛ زیرا که اگر حقیقت را میخواهی، باید خود را از تعلقات دنیوی جدا کنی و آماده وداع با خودخواهی باشی.
هوش مصنوعی: ای کسی که به دنبال معشوقی، به در دل او بیا و راههای پنهان را کشف کن، خود را از دنیا جدا کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بامدادان که ز خلوتگَهِ کاخِ اِبداع
شمعِ خاور فِکَنَد بر همه اطراف شُعاع
بَرکَشَد آینه از جِیبِ افق چرخ و در آن
بنماید رخِ گیتی به هزاران انواع
در زوایایِ طَرَبخانهٔ جمشیدِ فلک
[...]
کار دنیا همه زرق است و فریب است صداع
عارفان بر سر اینها نکنند ایچ نزاع
مفلسانیم که عالم بجوی نستانیم
نیست ما را بجهان جز غم عشاق متاع
زاهد از زهد و ریا دور که رندان صبوح
[...]
گر برم زآتش دل بر مه و خورشید شعاع
مکن از مهر نصیحت مکن از کینه نزاع
روز میدان وداع است نه ایوان سماع
دلی از سنگ بباید به سر راه وداع
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.