ای عاشقان ای عاشقان مائیم عشق دلبران
چون عشق سودی بی زیان کاری نباشد در جهان
یاری نهانی شد عیان در صورت جان و جهان
از غیر او نام و نشان کو در همه کون و مکان
عشق آمد و در دل نشست راه برون شد راببست
گفتم بگوی ای خودپرست چون یابی از دستم امان
گفتم که ای سلطان من غایب مشو از جان من
اینست خود درمان من میباش دایم میهمان
جام شراب آتشین داد و بگفتا نوش این
مستی مکن ای بی یقین هشیار باش و کاردان
چون نوش کردم آتشی افتاد در جانم خوشی
در پیش آن عاشق کشی دیدم فنای جاودان
چون زان فنا دیدم بقا دیگر ندیدم جز خدا
ما از کجا غیر از کجا مایی در اویی شد نهان
ایمان عیان از روی او کفر آشکار از موی او
جمله بجست و جوی او در کعبه و دیر مغان
می بین اسیری روبرو حسنش ز هر روی نکو
زیرا که نبود غیر او اندر نهان و در عیان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
انوار و ظلمت را مکان بر جای و دائم تازیان
ای مادر نامهربان هم سالخورده هم جوان
چونکرد پیشآهنگ را در زیر محمل ساربان
بر پشت پیشآهنگ شد از خیمه شمع کاروان
آن چون مه ناکاسته چون گلبن پیراسته
همحون بهشت آراسته روشن چو خرم بوستان
صافی تن او نسترن بویا بر او یاسمن
[...]
داری تو ای سرو روان بر لاله و بر ارغوان
از مشک و عنبر صولجان از عشقت ای حور جنان
لا تحترق منی الجنان
لا تبل نفسی بالهوان
ای عاشقان ای عاشقان هنگام کوچ است از جهان
در گوش جانم می رسد طبل رحیل از آسمان
نک ساربان برخاسته قطارها آراسته
از ما حلالی خواسته چه خفتهاید ای کاروان
این بانگها از پیش و پس بانگ رحیل است و جرس
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.