بنمود حسن دوست ز ما آنچنانکه هست
آمد عیان بصورت ما هر نهان که هست
آئینه ساخت عالم و خود رابخود نمود
عکس جمال اوست نهان وعیان که هست
کونام و کو نشان زغیر وکجا هست غیر
یارست ظاهر از همه نام ونشان که هست
از جلوه های حسن تو بنمود نقش غیر
زین بود فتنه دو جهان در میان که هست
او بود جمله عالم و عالم بر آن که نیست
عالم نبود و خلق جهان راگمان که هست
چون حسن تو بنقش جهان کرد جلوه
ظاهر نمود این همه کون ومکان که هست
دیدم بچشم جان ز سر ذوق واز شهود
پیدا جمال روی تواز هر جهان که هست
هرجا که بود، خانه عشق تو دیده ام
بتخانه و مساجد و دیر مغان که هست
زاهد مگو که غیر اسیری است یار ما
مارا بیار خویش گذار آنچنان که هست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و جلوههای حضور عشق و دوست است. شاعر، معشوق را به عنوان حقیقیترین و ذاتیترین موجود معرفی میکند و همه جهان را آینهای از زیبایی او میداند. او به این نکته اشاره میکند که هر چیزی که در جهان وجود دارد، در واقع نشاندهندهی جلوههای حسن محبوب است و هیچ چیزی جدا از او نیست. در این میان، شاعر به عشق و وحدت اشاره کرده و تأکید میکند که زیباییهای دنیا تنها تصاویری از عشق معشوقاند. همچنین او به این نکته تأکید دارد که هرگونه دوگانگی یا جدایی در حقیقت از نظر عشق ناپدید میشود و همه به یک حقیقت بازمیگردند. توصیف مکانها و معابد عشق نیز نشاندهندهی این است که عشق در همه جا و در دل هر فضایی جاری است. در نهایت، شاعر از زاهدان میخواهد که به حقیقت و عشق بپردازند و از او دلبسته نشوند، زیرا عشق او تنها حقیقتی است که باید شناخت.
هوش مصنوعی: زیبایی دوست به گونهای نمایان شد که همانطور که هست، به وضوح در چهره ما جلوهگر شد و هر رازی که در دل داشتیم، آشکار شد.
هوش مصنوعی: عالم همچون آینهای است که تصویر زیبایی خداوند را نمایش میدهد؛ این تصویر هم به طور مخفی و هم به صورت واضح در آن وجود دارد.
هوش مصنوعی: من وجود دارم و نشانی از غیر ندارم، غیر از یارم هیچ نشانهای وجود ندارد. از هر چیزی که به ظاهر در دنیا نام و نشانی دارد، همه در برابر او بیمعنا هستند.
هوش مصنوعی: از زیباییهای تو، چهرهای غیر از تو نشان نمیدهد. فتنهای که در این دو جهان وجود دارد، تنها به خاطر وجود توست.
هوش مصنوعی: او تمام عالم را شامل بود، و علم او بر این نکته گواهی میدهد که حقیقتاً عالم نیست. مردم نیز به اشتباه فکر میکنند که جهان وجود دارد.
هوش مصنوعی: زیبایی تو چنان تأثیری بر دنیا گذاشته است که همه چیزها، چه در عالم وجود و چه در مکان، درخشش و زیبایی خود را از تو گرفتهاند.
هوش مصنوعی: در چشمان جانم، از شوق و تجربه، زیبایی چهرهات را مشاهده کردم که در هر جهانی که هست، نمایان است.
هوش مصنوعی: هر کجا که رفتهام، عشق تو را در همه جا احساس کردهام؛ در معابد بتپرستان، مساجد و یا خانقاههای درویشان.
هوش مصنوعی: زاهد، نگو که یار ما چیزی جز اسیر نیست; او را به خودت بیاور، همانگونه که هست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پیداست حال مردم رند، آن چنان که هست
خرم دلی که فاش کند هر نهان که هست
میخواره گنج دارد و مردم بر آن که: نه
زاهد نداشت چیزی و ما را گمان که هست
مؤمن ز دین برآمد و صوفی ز اعتقاد
[...]
گلهای نوشکفته بهر بوستان که هست
پیش رخ تو خار نماید چنانکه هست
با دود و آتش جگر و دل ز رشک تست
هر لاله ئی که باشد و هر ارغوان که هست
گر بهر سرو سرکش تو نیست پس چراست
[...]
نابسته رخنه نظر از هر عیان که هست
از پرده جلوه گر نشود هر نهان که هست
هر مو زبان نکته سرایی نمی شود
تا ترک گفتگو نکند این زبان که هست
چندین هزار جامه بدل کرد هر حباب
[...]
وحدت جهان گرفت و تماشا چنانکه هست
صدرنگ گل برآمد و بلبل همان که هست
دارد دلم برای غمت کارخانه ای
بیرون از این زمین و از این آسمان که هست
عکس تو را به روی گل و خار می کشد
[...]
در خاطر خدنگ قضا هر نهان که هست
کرد آن چنان نگاه تو خاطرنشان که هست
یا رب چه آفتی تو که دارد به صد زبان
داد از دل تو، هر دل نامهربان که هست
جان رفت و سرگرانی نازت چنان که بود
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.