عالم چو سایه، نور رخت هست آفتاب
باشد وجود سایه ز خور زین مرو بتاب
بزدا غبار غیر ز آئینه دلت
تا عکس روی دوست ببینی توبی حجاب
عکس رخش ز آینه کون ظاهرست
در پیش عارف حق بین چو آفتاب
عاشق برای دیدن او بگذر از دو کون
عاقل سراب را بگذارد ز بهر آب
آزاده گشت جان اسیری ز قید جهل
تا روی نوربخش جهان دید بی حجاب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان مفهوم نور و سایه و تأثیر آن بر دیدگان عارفان و عاشقان پرداخته است. در آن اشاره میشود که وجود انسان مانند سایهای از نور الهی است و برای دیدن حقیقت (روی دوست) باید از غیر خود فاصله بگیرد و غبار جهل را از دل پاک کند. شاعر میگوید که عاشق باید از دنیای مادی و تعلقات گذر کند تا به حقیقت برسد، همانطور که عاقل بهدنبال آب حقیقی است و نه سراب. در نهایت، آزادگی و رهایی از جهل به شناخت نور و حقیقت منجر میشود.
هوش مصنوعی: عالم مانند سایهای است که نور چهرهات چون آفتاب میتابد. وجود سایه به خاطر این است که خورشید درخشان است، پس همچنان به تابش خود ادامه بده.
هوش مصنوعی: غبار و کدورتها را از قلبت پاک کن تا بتوانی تصویر دوست را در آن ببینی، زیرا تو مانع خودت هستی.
هوش مصنوعی: تصویر چهره او در آینه دنیا نمایان است، مانند خورشید که در برابر عارف واقعی درخشش دارد.
هوش مصنوعی: عاشق برای دیدن معشوق باید از عقل و منطق بگذرد، چون او مانند سرابی است که انسان برای دستیابی به آب به سویش میرود، اما در واقع تنها به یک توهم دست مییابد.
هوش مصنوعی: نفس آزاد شدهای که از بند نادانی رهایی یافته، به روشنی و زیباییهای جهان بدون پرده نگاه میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا کی کنی عذاب و کنی ریش را خضاب؟
تا کی فضول گویی و آری حدیث غاب؟
گفتم متاب زلف و مرا ای پسر متاب
گفتا که بهر تاب تو دارم چنین بتاب
گفتم نهی برین دلم آن تابدار زلف
گفتا که مشک ناب ندارد قرار و تاب
گفتم که تاب دارد بس با رخ تو زلف
[...]
ای باز کرده چشم و دل خفته را ز خواب،
بشنو سؤال خوب و جوابی بده صواب:
بنگر به چشم دل که دو چشم سرت هگرز
دیدهاست چشمهای که درو نیست هیچ آب
چشمهست و آب نیست، پس این چشمه چون بُوَد؟
[...]
چون از فراق دوست خبر دادم آن غراب
رنگ غراب داشت زمانه سیاه ناب
چونانکه از نشیمن بر بانگ تیر و زه
بجهد غراب ناگه جستم ز جای خواب
از گریه چون غرابم آواز در گلو
[...]
ای تیغ تو کشیده ترا ز تیغ آفتاب
ای نجم دین و از تو به کفر اندر اضطراب
با همت تو وهم نداند برید راه
با هیبت تو دهر نیارد چشید خواب
حکم ترا مطیع بود روز و شب فلک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.