گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اسیری لاهیجی

ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن

بنموده عیان عکس رخت ز آینه من

ذرات ز مهر رخ تو چون مه تابان

عالم همه از نور تجلی تو روشن

چون حسن تو در باغ جهان جلوه گری کرد

از نور و صفا کون و مکان گشت چو گلشن

از پرتو حسن تو بباغ رخ خوبان

بشکفته دو صد گونه بهار و گل و سوسن

از گلبن وصل تو عجب برگ و نوا یافت

چون بلبل جان گشت اسیر قفس تن

صافی چو شرابیم و مرا نشوه مستی است

زان دم که شدم معتکف میکده چون دن

سرخوش زمی وصل تو چون گشت اسیری

مستانه برقص آمد و گوید که تنن تن