ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن
بنموده عیان عکس رخت ز آینه من
ذرات ز مهر رخ تو چون مه تابان
عالم همه از نور تجلی تو روشن
چون حسن تو در باغ جهان جلوه گری کرد
از نور و صفا کون و مکان گشت چو گلشن
از پرتو حسن تو بباغ رخ خوبان
بشکفته دو صد گونه بهار و گل و سوسن
از گلبن وصل تو عجب برگ و نوا یافت
چون بلبل جان گشت اسیر قفس تن
صافی چو شرابیم و مرا نشوه مستی است
زان دم که شدم معتکف میکده چون دن
سرخوش زمی وصل تو چون گشت اسیری
مستانه برقص آمد و گوید که تنن تن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سیب و گل و سیم دارد آن دلبر من
سیبش زنخ و گل دو رخ و سیمش تن
بنگر به رخ و دو زلف آن سیم ذقن
تا لاله به خروار بری ، مشک به من
افتاده منم به گوشهٔ بیتِ حَزَن
غمهای جهان مونس غمخانهٔ من
یا رب تو به فضل خویش دندانم را
بخشای به روح حضرت ویس قَرَن
پیچان درختی نام او نارون
چون سرو زرین پر عقیق یمن
نازنده چون بالای آن زاد سرو
تابنده چون رخسار آن سیمتن
شاخش ملون همچو قوس قزح
[...]
ای دوست بجملگی تو را گشتم من
حقا که دراین سخن نه ذوق است و نه فن
گر تو ز خودی خود برون جستی پاک
شاید صنما بجای تو هستم من
عضوی ز تو گر دوست شود با دشمن
دشمن دو شمر تیغ دو کش زخم دو زن
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.