لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
اسیری لاهیجی

هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیان

در زیر کفر زلف تو ایمان رخسارت نهان

ایمان ز وجهی کفردان و ز روی کفر ایمان شمر

کو محرمی تا بشنود از باب معنی این بیان

ایمان و کفر زلف و رو پیوسته با یکدیگرند

زین طرفه تر نشنید کس ایمان و کفر توأمان

در ظلمت زلفت دلم تنگ امدست ای کاشکی

نور رخت پیدا شدی ظلمت نماندی درمیان

رسم بت و زنار را آورد زلفت در میان

کافر اگر فرصت دهی، نگذارد از ایمان نشان

کثرت خیال است و گمان، وحدت یقین جاودان

این بس عجب کان یارما دارد یقین را در گمان

در قید دام فتنه ام از زلف خم اندر خمت

جان اسیری زین بلا هرگز مبادا در امان

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
ناصرخسرو

انوار و ظلمت را مکان بر جای و دائم تازنان

ای مادر نامهربان هم سالخورده هم جوان

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ناصرخسرو
امیر معزی

چون‌ کرد پیش‌آهنگ را در زیر محمل ساربان

بر پشت پیش‌آهنگ شد از خیمه شمع کاروان

آن چون مه ناکاسته چون ‌گلبن پیراسته

همچون بهشت آراسته روشن چو خرم بوستان

صافی تن او نسترن بویا بر او یاسمن

[...]

سنایی

داری تو ای سرو روان بر لاله و بر ارغوان

از مشک و عنبر صولجان از عشقت ای حور جنان

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
مجیرالدین بیلقانی

لا تحترق منی الجنان

لا تبل نفسی بالهوان

مولانا

ای عاشقان ای عاشقان هنگام کوچ است از جهان

در گوش جانم می‌رسد طبل رحیل از آسمان

نک ساربان برخاسته قطّارها آراسته

از ما حلالی خواسته چه خفته‌اید ای کاروان

این بانگ‌ها از پیش و پس بانگ رحیل است و جرس

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه