عاشقیم و رند و بی نام و نشان
در فنای عشق جانان جان فشان
واله و شیدای حسن روی دوست
مست جام وصل و فارغ از جهان
با چنان رخسار و حسن جانفزا
کی مرا پروای حورست و جنان
در هوای وصل او طیران کند
شاهباز جان ما در لامکان
وه چه عیش است این که دستم داده است
در کنارم شاهد و می در میان
دولت وصلش چو فریادم رسید
از بلای هجر گشتم در امان
چون ببزم وصل او دیدم فنا
یافتم از وی بقای جاودان
در قمار عشق جانان باخته
نقد و جنس کفر و دین و جسم و جان
هم بیمن دولت وصل حبیب
شد اسیری در دو عالم کامران
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، شاعر به بیان احساسات عمیق عاشقانهاش میپردازد. او از عشق و شوق نسبت به معشوق سخن میگوید و میگوید که چنین عشق و وصالی به او آرامش و خوشی میبخشد. در این عشق، همه چیز برایش بیاهمیت مینماید؛ نه به حور و بهشت فکر میکند و نه به دنیا. او در عشق خود غرق شده و این حال را عیش و خوشی میداند. در نهایت، شاعر از باختن همه چیز در قمار عشق صحبت میکند و به نوعی اسیری در این عشق را نشانهای از کامیابی میداند.
هوش مصنوعی: ما عاشق و بینام و نشانی هستیم در دنیای عشق محبوبمان و جانمان را در این راه نثار میکنیم.
هوش مصنوعی: شخصی که به زیبایی چهره محبوبش عاشق شده است، با خوشحالی و نشاط در حال نوشیدن شراب وصال اوست و از تمامی دغدغههای دنیوی بیخبر و بینیاز است.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم به بهشت و حوریان فکر کنم وقتی که تو با آن چهره زیبا و دلربایت در کنارم هستی؟
هوش مصنوعی: در فضای ارتباط با او، پرندهای بزرگ و آزاد، جان ما را در جایی فراتر از مکانها به پرواز در میآورد.
هوش مصنوعی: چه لذتی است که در کنارم محبوبی دارم و در دستم نیز جام میای وجود دارد.
هوش مصنوعی: زمانی که فریاد عشق من به وصال او رسید، از درد و عذاب جدایی نجات یافتم.
هوش مصنوعی: زمانی که به وصال او دست یافتم، متوجه شدم که در واقع از او فنا و نابودی خود را به بقا و جاودانگی تبدیل کردهام.
هوش مصنوعی: در بازی عشق محبوب، من همه چیزم را باختم؛ حتی ایمان و بدنم را.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فردی که به وصال معشوق رسیده، حتی اگر ظاهراً در موقعیتی نامساعد یا در سختی باشد، از خوشبختی و سروری در دو جهان برخوردار است. در واقع، بودن در کنار محبوب خود، او را به فردی کامیاب تبدیل کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یخچه میبارید از ابر سیاه
چون ستاره بر زمین از آسمان
چون بگردد پای او از پای دار
آشکوخیده بماند همچنان
عید فرخ باد بر شاه جهان
جاودانه شادمان و کامران
نعمتش پیوسته و عمرش دراز
دولتش پاینده و بختش جوان
سال و مه لشکرکش و لشکر شکن
[...]
ای مرا دیدار تو جان و جهان
بی تو هرگز نی جهان خواهم نه جان
ای جهان جان چه شادی باشدم
چون نباشی با من ای جان جهان
ای بسان حور و آئین پری
[...]
ای آفتاب حسن تو را آفتاب
سجده برد همچو من از آسمان
خردی تو و بزرگ تو را پایگاه
سال تو اندک و تو بسیار دان
چو آفتاب خردی در چشم خلق
[...]
روی بخت خواجه خرم همچو گل
باد تا هر سال گل آرد جهان
بسته دولت عهد با دورانش باد
تا بود پیوسته با دوران زمان
باد حاجت خرمی را با دلش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.