در طریقت رهروان را رهنمایی میکنم
در حقیقت عارفان را پیشوایی میکنم
گر شدم بیگانه از جان و جهان در عشق او
لیک با جانان همیشه آشنایی میکنم
گرچه در صورت گدا و رند و قلاش آمدم
لیک در معنی به عالم پادشایی میکنم
پادشاه ملک فقرم تخت استغنا مراست
چون گدایان بر درِ او گر گدایی میکنم
تا گرفتارم به مایی در شمایی کی رسم
چون شدم آزاده از مایی شمایی میکنم
زاهد از تقلید منشین در پس در بیش ازین
خانه تحقیق را چون دَرگشایی میکنم
از دم عیسای عرفان مردگان جهل را
ای اسیری روحبخشی جانفزایی میکنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بندهٔ عشقِ توام زآن پادشایی میکنم
دولتی دارم که در کویت گدایی میکنم
خسرو ملک جهانی تو از آن فرهادوار
من به شیرین سخن خسروسِتایی میکنم
از پی سلطان حسنت تا بگیرد شرق و غرب
[...]
تا که در دریای مدحت آشنایی میکنم
هر چه نه مداحی توست آن ریایی میکنم
آرزوی مدحتت داریم و در بحری چنان
با چنین طبعی نه آخر بی حیایی میکنم
تا مگر خود را به منزل در رسانم از درت
[...]
نیست ناخن در کف و مشکلگشایی میکنم
کار عالم را به این بیدست و پایی میکنم
نیست مانند سپند از سوختن فریاد من
دور گردان را به آتش رهنمایی میکنم
جام می در کف ز کوی او جدایی میکنم
بر سر خود خاک با دست حنایی میکنم
گر به سامان جهان، وصلش به من سودا کنند
آنچه دارم میدهم، دیگر گدایی میکنم
ارغوان گل میکند در باغ ما از زعفران
[...]
روزگاری شد که با عشق آشنایی میکنم
چون شرر در بحر آتش ناخدایی میکنم
گر دهد آیینه بهر انتقامم جا به چشم
کی چو عکس از سادهلوحی خودنمایی میکنم
آرزوی قتل خویشم میبرد نزدیک او
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.