ای روی چو خورشیدت تابان ز همه اشیا
ز آئینه هر ذره حسن رخ تو پیدا
از پرتو روی تو پیداست همه عالم
وز مهر جمال تو ذرات جهان شیدا
در آینه رویت شد جمله جهان ظاهر
هم مظهر حسن تست گر صورت و گر معنی
از نور رخت روشن گر کعبه و گر مسجد
وز کفر خم زلفت پیداست کلیساها
شد کون و مکان روشن ز انوار جمال تو
ای نور رخت پیدا از دنیی و از عقبی
در بحر وصال تو غرقست همه عالم
گر مؤمن و گر کافر گر جاهل و گردانا
آزاده ز هر قیدی مانند اسیری شو
تا حسن رخش بینی پیدا ز همه اشیا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وَغَنّیٰلِیَ مِنْقَلْبی
وَ غَنَّیْتُ کَما غَنّیٰ
وَکُنّا حَیْثُ ما کانوا
و کانوا حَیثُ ما کُنّا
ای طلعت تو نیکو وی قامت تو زیبا
زلفین تو چون عنبر، رخسار تو چون دیبا
از ماه سما دارای افروخته تر چهره
وز سرو سهی دارای افراخته تر بالا
کاشانهٔ شخص تو زیبد که بود جنت
[...]
ای گشته ز تو خندان بستان و گل رعنا
پیوسته چنین بادا چون شیر و شکر با ما
ای چرخ تو را بنده وی خلق ز تو زنده
احسنت زهی خوابی شاباش زهی زیبا
دریای جمال تو چون موج زند ناگه
[...]
ماییم و سرکویی، پر فتنهٔ ناپیدا
آسوده درو والا، آهسته درو شیدا
در وی سر سرجویان گردان شده از گردن
در وی دل جانبازان تنها شده از تن ها
بر لالهٔ بستانش مجنون شده صد لیلی
[...]
امشب من و تو هر دو، مستیم، ز می اما
تو مست می حسنی، من، مست می سودا
از صحبت من با تو، برخاست بسی فتنه
دیوانه چو بنشیند، با مست بود غوغا
آن جان که به غم دادم، از بوی تو شد حاصل
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.