گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اسیری لاهیجی

ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم

هرچه نقش غیر در وی بود کلی سوختیم

گر نباشد عشق ما حسنش کجا پیدا شود

شمع رویش را ز نور عشق ما افروختیم

زنده می سازد لبش هردم هزاران مرده را

ما ز لعل او هم اینجا نفخ صور آموختیم

چون رواجی داشت در بازار عشقش دین و دل

ما بسودای وصالش جمله را بفروختیم

در لباس عشق جانان ما لباس جان و تن

در فراق او دریدیم و بوصلش دوختیم

از فسون عقل نتوان عشق را از دست داد

چونکه عمری ای اسیری ما همین اندوختیم