گنجور

 
اسیری لاهیجی

ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس

ماه و خور از مهر رویت نور کرده اقتباس

ما براه عشق ترک دین و دنیا گفته ایم

تا بنای عاشقی را گشت مستحکم اساس

مهر رخسار ترا در پرده هر ذره دید

صاحب عرفان که باشد در حقیقت حق شناس

هر زمان نوعی نماید شاهد حسنت جمال

زانکه دارد حسن رویت جلوه های بی قیاس

دیده از ادراک کنه حسن رویت قاصراست

زانکه در تاب جمالت می شود خیره حواس

عاشق و مستم ازآن روزی که دربزم الست

باده عشق ترا نوشیده ام بی جام و کاس

گر رود سردر سر عشقش اسیری گو برو

در طریق عاشقی باید که باشی بی‌هراس

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode