تا حسن تو بنمود رخ از جمله اشیا
حیران جهان شد دل شوریده شیدا
در آینه روی تو بنمود دو عالم
هم بود ز مرآت جهان حسن تو پیدا
چون کرد تجلی رخ زیبای تو دیدیم
مجلای جمال تو همه صورت و معنا
تا دیده جان دید بهم زلف و رخت را
با ظلمت و نورست دلم را سرو سودا
چون باد صبا پرده ز روی تو برانداخت
شد مهر جمال تو ز هر ذره هویدا
خورشید جمال رخ آن یار عیان دید
از پرده ذرات جهان دیده بینا
تا کرد اسیری برخش دیده جان باز
باشد ز همه رو بجمالش نظر او را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به توصیف زیبایی و جذبه حسن معشوق پرداخته است. شاعر میگوید که وقتی چهره معشوق نمایان شد، دلها در حیرت فرو رفتند و تمام زیباییهای عالم در آینه چهره او تجلی یافت. او همچنین اشاره میکند که با دیدن محبوبش، ترکیبی از نور و ظلمت را احساس کرده و این زیبایی آنقدر قوی است که همه جا قابل مشاهده است. در نهایت، او از زیبایی معشوق به عنوان یک جاذبه عظیم یاد میکند که همگان را به سمت خود میکشد.
هوش مصنوعی: زمانی که چهره زیبای تو خود را نشان داد، تمامی موجودات در دنیا دچار حیرت شدند و دلهای عاشق دچار شور و شوق گشتند.
هوش مصنوعی: آینه به تصویر کشیده روی تو را، به گونهای که در آن دو جهان به وضوح نمایان است و زیبایی تو در این آینه به روشنی مشخص شده است.
هوش مصنوعی: زمانی که جلوه زیبایی تو را دیدیم، همهی زیبایی و معنا را در چهرهات یافتیم.
هوش مصنوعی: وقتی که جانم با چشم به زیباییهای تو و زلف و صورتت مینگرد، دلم در میان تاریکی و روشنایی غرق در عشق و شوق میشود.
هوش مصنوعی: وقتی که نسیم ملایم پرده را از روی تو کنار زد، زیبایی تو از هر گوشه و نقطه نمایان شد.
هوش مصنوعی: نور خورشید به وضوح زیبایی آن دوست را از حجاب ذرات عالم به چشم بینا نمایان کرد.
هوش مصنوعی: اگر کسی اسیر زیبایی او شود و به چهرهاش نگاه کند، جانش همیشه شاداب و زنده خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از دولت عشق است به من بر دو موکل
هر دو متقاضی به دو معنی نه به همتا
این وصف دلارام تقاضا کند از من
وان باز کند مدح جهاندار تقاضا
ای قبهٔ گردندهٔ بیروزن خضرا
با قامت فرتوتی و با قوت برنا
فرزند توایم ای فلک، ای مادر بدمهر
ای مادر ما چونکه همی کین کشی از ما؟
فرزند تو این تیره تن خامش خاکی است
[...]
خواهند ز فریاد یکی رسته ز فریاد
واسلام ز زنهار یکی یافته زنهار کذا
تا از بر من دور شد آن لعبت زیبا
از هجر نیم یک شب و یک روز شکیبا
بس شب که به یک جای نشستیم و همه شب
زو لطف و لطف بود وز من ناله و نینا
ای آن که تو را زهره و مه نیست همانند
[...]
با نصرت و فتح و ظفر و دولت والا
بنگر علم شاه جهان بر سر بالا
لشکر شده آسوده و تِرمَذ شده ایمن
نصرت شده پیوسته و دولت شده والا
فتح آمده و تهنیت آورده جهان را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.