عشق چو جور و ستم آغاز کرد
بر رخ عاشق در غم باز کرد
شد بجهان رسم نیاز آشکار
شاهد حسنش چو بخود ناز کرد
خواست کند غارت دین و دلم
دیده سوی غمزه غماز کرد
حکم قضا روز ازل جان من
عاشق و قلاش و نظر باز کرد
بلبل جان از قفس تن بجست
بار دگر سوی تو پرواز کرد
دل که جمال رخ خوب تو دید
جان بغم عشق تو دمساز کرد
یافت نوایی ز لبش همچو نی
جان اسیری چو بغم ساز کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در مورد عشق و عذابهای آن صحبت میکند. عشق به عنوان یک نیروی پرتوان، باعث آغاز رنج و ستم بر عاشق میشود. در این مسیر، عشق و نیاز به یکدیگر آشکار میشود و زیبایی معشوق به خود ناز میکند. عاشق با دیدن غمزههای معشوق، دل و دین خود را میبازد و قضا و قدر، او را با عشق بیپایان درگیر میکند. بلبل (نماد عاشق) از قفس تن خود رهایی یافته و دوباره به سمت معشوق پرواز میکند. دل عاشق که زیبایی معشوق را میبیند، خود را به غم عشق میسپارد و به مانند نی، صدای دلش را در غم عشق به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: عشق زمانی که با ظلم و سختی آغاز میشود، در چهره عاشق سبب غم و اندوه میگردد.
هوش مصنوعی: در دنیا رسم و عادتی حاکم شده که نیاز و خواستهها خود را به وضوح نشان میدهند، به طوری که زیبایی و جذابیت او هنگامی که به خود میبالد، بیشتر نمایان میشود.
هوش مصنوعی: خواست تا دین و دلم را زیر سوال ببرد، اما چشمانم به سمت نگاه فریبنده او معطوف شد.
هوش مصنوعی: سرنوشت من از ابتدا به گونهای رقم خورده که عاشق و بیپروا بودهام و نگاه من را گشودهاند.
هوش مصنوعی: بلبل، که نمادی از عشق و شور و شوق است، از قفس بدن خود آزاد شده و دوباره به سوی تو پرواز میکند. این تصویر نمایانگر تلاش برای نزدیکی به معشوق و فرار از محدودیتهاست.
هوش مصنوعی: وقتی دل زیبایی چهره تو را دید، جانم را در غم عشق تو هماهنگ ساخت.
هوش مصنوعی: او از لبانش نغمهای زیبا شنید، مانند نی که جان یک اسیر را با غم و اندوهش به ساز میآورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون قلم آمد شدن آغاز کرد
چشم جهان را به سخن باز کرد
طبع جهان خو ز ستم باز کرد
قاعدۀ مردمی آغاز کرد
امن ز ناگه در گیتی بزد
دست سپاه تو درش باز کرد
ابر چو از فیض نماندش مدد
[...]
دور چو ساقی ز سر آغاز کرد
چشم حریفان قدری باز کرد
ناله چون چنگ خود آغاز کرد
بر رخ خود صد در غم باز کرد
فیض کرم خوان سخن ساز کرد
پرده ز دستان کهن باز کرد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.