تا جان مرا شد بغم عشق تولا
کردم ز قرار و خرد و صبر تبرا
با چاشنی عشق برابر نتوان کرد
نه آرزوی دنیی و نه لذت عقبی
در هر دو جهان از هوس دیدن رویت
عاشق نکند جز بسر کوی تومأوی
ذرات دو عالم همه مست می عشقند
در بزم شهود تو نه ادناست نه اعلا
در کعبه و بتخانه طلبکار تو بودم
هرجا که شدم وصل تو بودست تمنا
بی آینه ادراک جمالت نتوان کرد
آئینه رخسار تو شد دیده بینا
هر دل که نبیند ز جهان عکس جمالت
در عالم تحقیق بود جاهل و اعمی
مست می دیدار خدا را خبری نیست
از آتش سوزان و نه از روضه و طوبی
چون ذره سرگشته دل و جان اسیری
در پرتو خورشید جمالت شده شیدا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از دولت عشق است به من بر دو موکل
هر دو متقاضی به دو معنی نه به همتا
این وصف دلارام تقاضا کند از من
وان باز کند مدح جهاندار تقاضا
ای قبهٔ گردندهٔ بیروزن خضرا
با قامت فرتوتی و با قوت برنا
فرزند توایم ای فلک، ای مادر بدمهر
ای مادر ما چونکه همی کین کشی از ما؟
فرزند تو این تیره تن خامش خاکی است
[...]
خواهند ز فریاد یکی رسته ز فریاد
واسلام ز زنهار یکی یافته زنهار کذا
تا از بر من دور شد آن لعبت زیبا
از هجر نیم یک شب و یک روز شکیبا
بس شب که به یک جای نشستیم و همه شب
زو لطف و لطف بود وز من ناله و نینا
ای آن که تو را زهره و مه نیست همانند
[...]
با نصرت و فتح و ظفر و دولت والا
بنگر علم شاه جهان بر سر بالا
لشکر شده آسوده و تِرمَذ شده ایمن
نصرت شده پیوسته و دولت شده والا
فتح آمده و تهنیت آورده جهان را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.