یار از ما کناره کرد امشب
رشته مهر پاره کرد امشب
ماه من رخ نهفته و زهجران
دامنم پرستاره کرد امشب
غیرتم میکشد که غیر از دور
بزم ما را نظاره کرد امشب
خواست اندوه ما و عیش رقیب
به چه کیش استخاره کرد امشب
جای دل بود سیخ مژگانش
که بحالش قناره کرد امشب
چشم آشفته چون منجم شهر
خیل انجم شماره کرد امشب
غیر داروی مدحت حیدر
درد دل را که چاره کرد امشب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از غم و افسردگی خود به خاطر جدایی یار صحبت میکند. او احساس میکند که محبت و پیوندی که بینشان بود، ناگهان قطع شده است. در شب غمگینی، چهره یار را به یاد میآورد که به خاطر جداییاش در خفا باقی مانده و دلش پر از ستارههای اندوه است. شاعر دچار حسادت و حرمت میشود و به این فکر میکند که چرا دیگران به شادمانی میپردازند در حالی که او در غم به سر میبرد. در نهایت، او از آثار مژگان یار و درد دل خود میگوید و به این نکته اشاره میکند که جز مدح Amir Ali (حیدر) هیچ راهی برای تسکین دردش نیست.
هوش مصنوعی: امشب دوست از ما فاصله گرفت و محبتش را قطع کرد.
هوش مصنوعی: امشب، چهره زیبای من ماهی پنهان است و اندوه جدایی باعث شده دامنم پر از ستاره شود.
هوش مصنوعی: غیرتم نمیگذارد که کسی جز ما در جشن بزم ما را تماشا کند امشب.
هوش مصنوعی: امشب مشخص نمیشود که آیا باید از غم خودمان بپرسیم یا به شادی رقیب فکر کنیم.
هوش مصنوعی: مژگانهای او مانند نیزههایی هستند که دلم را به شدت تحت تاثیر قرار داده و شب را به حال و هوا و حالتی خاص کشاندهاند.
هوش مصنوعی: چشم من همچون ستارهشناسی است که در شب، تعداد ستارهها را میشمارد.
هوش مصنوعی: امشب هیچ کس جز ستایش حیدر نمیتواند به درد دلها درمانی بدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.