دست گفتیم بران زلف چلیپا نزنیم
بر سر عقل دگر رشته سودا نزنیم
لن ترانی است جواب ارنی چون موسی
ما زدیدار دگر لاف تمنا نزنیم
طوطیان خط سبز تو بلب کرده هجوم
تکیه آن به که بر آن لعل شکرخا نزنیم
ما که داریم بسی کوکب رخشان از اشک
طعنه شب نیست که بر عقد ثریا نزنیم
چون بود ناوک آهی بکمان از چه دلا
تیر بر بند کمر ترکش جوزا نزنیم
لیک هر جا که فروزان شود آنشمع جمال
نتوانیم چو پروانه پری تا نزنیم
عهد بستیم بمیخانه در مجلس انس
بی لب لعل بتان ساغر و صهبا نزنیم
ما که هندوی رخ آن بت خورشید وشیم
بهتر آنست که خود طعنه بحربا نزنیم
همه جا ساحت طور است زعکس رخ دوست
خویش را بر شرر سینه سینا نزنیم
سحر طور علی وادی ایمن نجف است
از چه آشفته بجان خیمه در آنجا نزنیم
تا که درویش ثناگستر حیدر شده ایم
جز به دامان علی دست تولا نزنیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و زیبایی اشاره میکند و از ابراز احساسات خود نسبت به محبوبش سخن میگوید. او نشان میدهد که نمیخواهد در پی زلف و زیبایی محبوبش به حماقت و وسوسه دچار شود. به وضوح بیان میکند که باید جلوی خواستههای بیمورد را بگیرد و به جای آن به عشق حقیقی و خالص بپردازد.
شاعر به زیباییهای دیگر نیز اشاره کرده و نشان میدهد که عشق واقعی به او اجازه نمیدهد از مظهر زیبایی غفلت کند. او نسبت به قدرت عشق و شعلهور شدن آن در وجودش اشاره دارد. در نهایت، او از تکیه بر خدا و شخصیتهای والای مذهبی مانند علی (ع) سخن میگوید و خود را متعهد به ارزشهای معنوی میداند.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان میشود که ما از زلف زیبا و جذاب آن معشوقه چشمپوشی کردهایم و دیگر به هیچ مناسبت و عشقی فکر نمیکنیم. تصمیم گرفتهایم که به عقل خود و تجربیات گذشتهمان توجه کنیم و از احساسات پرشور و بیفکری دوری کنیم.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به این موضوع اشاره میکند که نمیتوانم تو را ببینم، همانطور که موسی درخواست دیدار خداوند را داشت و آن پاسخ به او داده نشد. بدین ترتیب، شاعر میگوید از آرزوی دیدارِ معشوق دیگر صحبت نکنیم، زیرا این آرزو برآورده نخواهد شد.
هوش مصنوعی: پرندگانی که خنیاگری و زیبایی تو را به تصویر کشیدهاند، در این روزگار که دنیا پر از شور و شوق است، به ما میگویند که بهتر است به آن محبت و زیباییهای شیرین تو توجه داشته باشیم تا اینکه دل به زرق و برقهای ظاهری دیگر بسپاریم.
هوش مصنوعی: ما که دارای زیبایی و درخشندگی زیادی هستیم، از مشکلات و دشواریهای شب نمیهراسیم و به همین دلیل بر ستارهای مثل ثریا تکیه نمیزنیم.
هوش مصنوعی: اگر تیرکمان آمادهپرواز باشد، چرا دل خود را به خطر بیندازیم و تیر را به سمت کمری شلیک کنیم که در آن تیرکمان اهل عشق نیست؟
هوش مصنوعی: اما هر جا که شعله زیبایی افروخته شود، نمیتوانیم مانند پروانه بیپروا به آن نزدیک شویم و بسوزیم.
هوش مصنوعی: ما تصمیم گرفتیم که در مجلس دوستانه، بدون نوشیدن شراب و در کنار لبهای زیبا، در میخانه باشیم و از لذتها دوری کنیم.
هوش مصنوعی: ما که زیبایی صورت آن معشوق ستمگر را داریم، بهتر است که خود را معذب نکنیم و به درد و دلتنگیامان چیزی نگوئیم.
هوش مصنوعی: در همه جا، حالتی مانند کوه طور وجود دارد، پس ما نباید صورت دوست خود را بر سینه آتشین خودمان بزنیم.
هوش مصنوعی: صبحگاهان کوه طور در دره ایمن نجف است. چرا باید با دل آرامی در آنجا خیمه برپا نکنیم، در حالی که دلمان پر از آشفتگی است؟
هوش مصنوعی: تا زمانی که درویش و م هم، پشتیبان و ستایشگر علی هستیم، جز به دامان علی دست محبت نمیزنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.