چگونه از لب جانانه کام برگیرم
مگر که از سر و جان یکدو گام برگیرم
بزیر زلف مرا کام دل حوالت کرد
زکام اژدر برگو چه کام برگیرم
بهشت و حوری و غلمان گرم به پیش آرند
نه عاقلم دل اگر زآن غلام برگیرم
بهای سیم تنان نیست خرمن زر و سیم
بنقد چون دل از آن سیم خام برگیرم
اگر بطوف خرابات ره دهند مرا
دل از زیارت بیت الحرام برگیرم
رسید ساقی مهوش بدست ساغر می
بیا بگوی که دل از کدام برگیرم
هلال گوشه ابرو از آن نمود که من
زسر کسالت ماه صیام برگیرم
بجهد بر در میخانه دوش آشفته
نهاده جامه تقوی که جام برگیرم
به سایه علم مرتضی کشیدم رخت
که دل ز وحشت روز قیام برگیرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.