سالها رفت که ای عشق نگیری خبرم
باز غوغا کن و سودا شو و بازآبسرم
سر بی شور نگنجد به تن عاشق مست
خبری زآمدنت کو که کند باخبرم
تو بهر رنگ درآئی زدرم زیبائی
بسرو سینه و دل پای نه و بر بصرم
اندر این باغ ندارم زچمن پیرا چشم
من که از داغ غمت لاله خونین جگرم
بوئی از مصر محبت سوی من آر بشیر
پیر کنعانم و مشتاق ببوی پسرم
منکه سایم بدر پیر مغان جبهه زعجز
کی شود خم پی تعظیم سلاطین کمرم
توئی ای دوست شمال و منم آن مشت غبار
با حضور تو مپندار که ماند اثرم
در بر تابش خورشید نماند شبنم
در بر جلوه تو نام خودی می نبرم
بطواف حرم آشفته رسیدم با سر
بشکستند گر از سنگ جفا بال و پرم
کردم از پارس سفر بر در شاهنشه طوس
وه که از بخت بلند است مبارک سفرم
مس قلبی که مرا بود به اکسیر رسید
احمد لله تعالی که سراپای زرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای شهی کز همه شاهان چو همی در نگرم
خدمت تست گرامی تر و شایسته ترم
تا همی زنده بوم خدمت تو خواهم کرد
از ره راست گذشتم گر ازین در گذرم
دل من شیفته بر سایه، و جاه و خطرست
[...]
من بیچاره مگر بر رخ آن مه نگرم
که چو در وی نگرم جامه بتن در بدرم
بزبان با سخن او سخن مه نبرم
بر لب او که همی گوید شهد و شکرم
تو دهی بوسه و من خامش بوسه شمرم
[...]
میروم از غم عشق تو چنان بیخبرم
که ندانم به کجا یا به چه اندیشه درم
همچو روی تو همه کار من آراسته بود
وه، که چون موی تو اکنون همه زیر و زبرم
تیغ هجران تو گر زخم چنین خواهد زد
[...]
ای بزرگی که چو من راه مدیحت سپرم
همه بر شارع اقبال بود رهگذرم
مهر و کین تو نهد قاعدۀ کون و فساد
کرد صدباره ازین منهی فکرت خبرم
چون نهد روی بدین گنبد پیروزه نمای
[...]
عمری است که در راه تو پای است سرم
خاک قدمت بدیدگان میسپرم
زان روی کنون آینه روی توم
از دیده تو بروی تو مینگرم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.