نمیتابی چرا ای شمع در کاشانه عاشق
نمیآیی چرا ای گنج در ویرانه عاشق
برم یرغو بر سلطان که زلفت جای غیر آمد
چرا کردی نزول ای بیمروت خانه عاشق
گرفتم من کنم قصه ز سوز دل برت هر شب
اثر کی در دل سنگت کند افسانه عاشق
غم جلان را مخور هرگز که در عشقش تلف کردی
که رجحان بس به جان دارد دلا جانانه عاشق
به ذکر شیخ تو مفتون ز طوف کعبهٔ مغبون
ز میخانه شنو آن نعره مستانه عاشق
به محفل گر دهی بارم چو شمع صبحدم جانا
به شُکرانه بسوزد خرقه رندانه عاشق
از آن رخسار آتشگون خبر بشنو زآشفته
خبر دارد ز شمع انجمن پروانه عاشق
می مهر علی در جام دل بین محتسب بگذر
مزن سنگ جفا زین پس تو بر پیمانه عاشق
رود هر وقت غواصی به دریایی پی لؤلؤ
به خاک درگه حیدر نهان دردانه عاشق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.